خواهران ترانزیستوری؛ بزرگداشت زنان پیشگام در موسیقی الکترونیک

خلق موسیقی الکترونیک در عصر پیش از کامپیوتر از نظر عملی بی‌نهایت دشوار بود

لوری اشپیگل، یک شخصیت مهم در میان آوانگاردهای نیویورک دهه ۷۰، از جمله فیلیپ گلاس، جان کِیج، و استیو رایش بود - Social Media

لوری اشپیگل، پیشکسوت موسیقی کامپیوتری در آغاز مستند «خواهران ترانزیستوری» (سیسترز ویت ترانزیستورز)، می‌گوید: «فناوری یک عامل رهایی بزرگ است. ساختارهای قدرت را فرو می‌ریزد. زنان طبیعتا به سوی موزیک الکترونیک کشیده می‌شوند. دیگر مجبور نبودند مورد قبول هیچیک از منابع تحت تسلط مردها مثل ایستگاه‌های رادیویی، کمپانی‌های صفحه پرکنی، سالن‌های کنسرت، و سازمان‌های مالی قرار بگیرید. می‌توانستند آهنگ الکترونیک بسازند و آن را مستقیما به مخاطبتان عرضه کنند که دست‌شان را سخت باز می‌گذاشت.»

اما او همچنین با لحنی جدی می‌گوید: «زنان از آن تاریخ (تولید موزیک الکترونیک) محو شده‌اند.»

چند مستند اخیرا با بازگو کردن داستان زنانی که از ساختن موسیقی در فضای سنتی محروم شده بوده و امکانات و آرامش حرفه‌ای خود را در ساختن موسیقی الکترونیک یافته بودند، در صدد جبران این نقصان برآمده است. اشپیگل، خود یک شخصیت مهم در میان آوانگاردهای نیویورک دهه ۷۰، از جمله فیلیپ گلاس، جان کِیج، و استیو رایش بود. نقش او در موزیک الکترونیک غرب در اوان ظهور آن بسیار مهم بود؛ و نیز نقش زنان آمریکایی در این زمینه از جمله سوزان سیانی، پولین الیوروُس، ماریان آماچِر، و وندی کارلوس، و دافنه اورام و دیلیا داربیشِر در بریتانیا، که داستانشان در مستند «خواهران با  ترانزیستور» گنجانده شده است.

لیزا رُونِر، کارگردان فیلم، می‌گوید: «متوجه شدم این داستانی بی‌همتا درارتباط با آزادی زن است. پیش از موزیک الکترونیک هیچ مفری برای زنان آهنگساز وجود نداشت. فناوری جدید، فارغ از محدودیت‌های سازهای سنتی و سلسله مراتب حرفه‌ای، به آن‌ها توانایی داد.»

در مورد این زنان درسال‌های اخیر مقالات بسیاری نگاشته و ترانه‌هایی نیز از آنان در آلبوم‌های موسیقی منتشر شده است، اما هیچیک شهرت آهنگسازانی چون ژان میشل ژار یا حتی کارل هاینز اشتوکهاوزن (که تصویرش روی آلبوم «سینت پِپِر» بیتل‌ها چاپ شد) را به دست نیاوردند. تا پیش از بازنشر «اِکسپَندینگ یونیوِرس» (شاهکار سال ۱۹۸۰ در موزیک الکترونیک قرن بیستم) درسال ۲۰۱۲،  یا گنجانده شدن قطعه «سِدیمِنت» در فیلم «هانگر گیمز»، شهرت و فعالیت‌های حرفه‌ای اشپیگل از یادها رفته بود. 

لیزا رونر با این نگرش که زمان تغییر این روند رسیده است، مستند «سیسترز ویت ترانزیستورز» را از منظر زنان موسیقیدان، با اشاره به تحول موزیک الکترونیکی از ورای دستگاه‌های ضبط نوار، سینت سایزر، و نهایتا کامپیوتر،  کارگردانی کرد. او ضمن جمع‌آوری آثار زنان در موسیقی الکترونیک، از این که چنین فقدان چشمگیری در شناسایی آن‌ها در این حرفه وجود دارد، متعجب شد. رونر می‌گوید: «همان طور که این مستند نشان می‌دهد، در آن هنگام این تفکر وجود داشت که کار آن‌ها مهم است. با آن ها مصاحبه می‌شد، از آن‌ها فیلم گرفته می‌شد و مورد توجه بودند.» نمونه آن نمایش موزیک سوزان سیانی در برنامه تلویزیونی زنده دیوید لِتِرمَن بود که نمی‌توانست بپذیرد که یک زن استاد و کنترل‌کننده ماشینی است که اصواتی را تولید می‌کند که فرای درک اوست.

رونردر ادامه می‌گوید اما این توجه به کار زنان بسیار زود فراموش شد: «زنان و رنگین‌پوستان طبق سنت به دست هرم‌های قدرتمندان خاموش می‌شوند. جامعه مردسالار ما نیز همین رفتار را با ما، با داستان زنان، کرد و دستاوردهای آن‌ها را از خاطرات محو کرد.» او می‌افزاید که  «تمایل تحمیل شده به ما برای ستایش قهرمانان مرد سفیدپوست» در تمام طول تاریخ دستاوردهای زنان را تحت تاثیر قرار داده است. 

اما دیگر نه! علاوه بر مستند «سیسترز ویت ترانزیستورز» که از دیروز در سکوهای عمده اینترنتی اکران شده است، یک مستند کوتاه نیز برای نخستین بار از «سَم گرین» در فستیوال دیجیتال آنلاین «کانتِرفلوُز» درباره آنیا لاکوود، آهنگساز ۸۲ ساله آمریکایی-نیوزیلندی، و «دنیای مسحورکننده صدای او» عرضه شده است. همچنین، اخیرا مستندی در سری برنامه‌های «اوُرال هیستوری» (تاریخ شفاهی) تحت عنوان «آدِر لایک می» (دیگری‌ای چون من) در مورد گروه «ترابینگ گریسِل» و اجرای تیم اولیه «سی اوُ یو ام» به نمایش گذاشته شده است. کوُزی فَنی توتی، رهبر گروه، در فیلم «دیلیا داربیشِر: نوارهای اسطوره‌ای و افسانه‌ای» ظاهر می‌شود که قرار است ماه آینده از کانال چهار بی بی سی پخش شود. یک سریال تلویزیونی دیگر به نام «هنر، سکس، موزیک» نیز بر پایه خاطرات او در دست تولید است.

نقش داربیشر در این فیلم تلویزیونی که نمایانگر ترانه‌های الکترونیکی اولیه است، تا دوازده سال پس از درگذشت او درسال ۲۰۰۱ شناخته نشد. فیلم «دیلیا داربیشر: نوارهای اسطوره‌ای و افسانه‌ای» نشان می‌دهد که چگونه در ساعات آخر شب این ماجراجوی اصوات که نقشش را کارولین کَتز (کارگردان فیلم) بازی می‌کند، قطعات نوار را جوری می‌بُرد و می‌چسباند تا تم وهم‌آور سریال «دکتر هو» را با آن نت‌های ترسناک بسازد. در فیلم «سیسترز ویت ترانزیستورز» می‌بینیم که او چگونه در سال ۱۹۶۳ با زحمت هرچه تمامتر این ماموریت دشوار را ظرف چهل روز (یا در واقع چهل شب) به انجام می‌رساند. فضای حاکم بر کار او هیچ شباهتی به محیط کار مدرن «دی جی»‌های امروزی نداشت. 

این تجربیات در واحد اصوات کارگاه رادیوفونیک بی بی سی انجام می‌شد که کارش عمدتا ساختن موزیک متن برای برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی بود (یکی از دو بنیانگذار این واحد در سال ۱۹۵۷  دافنه اورام، یکی از پیشکسوتان نوعی موزیک موسوم به «موزیک کُنکرِت» بود).  همان گونه که عنوان فیلم کَتز نشان می‌دهد، داربیشر در زمره پیشکسوتان جالب موسیقی الکترونیک بود که همچنان در هاله‌ای از رمز و راز قرار دارد. آثار او کاملا ورای این جهان است.  

کتز که در کودکی یکی از هواداران تم سریال «دکتر هو» بوده است،  می‌گوید: «دیلیا بی‌همتاست. آثار او همگی پیش از عصر سینتسایزر  خلق شده و هیچیک استریو نیست. پنجاه سال پیش آهنگ‌هایی خلق کرد که همچنان مدرن است. هنوز در تلاش رسیدن به او (درک آثار او) هستیم و نمی‌دانم هرگز در این راه موفق خواهیم شد یا نه. او دارای کائناتی از اصوات لجام گسیخته و بی‌همتا بود. در هسته موسیقی دیلیا چیزهایی ناشناخته و غیرقابل رویت است.» در این که فیلم کتز با ترانه سال ۱۹۷۱ دیلیا، «رقص نوح»، تمام می‌شود، حکمتی نهفته است. در این ترانه از اصواتی استفاده شده که دهه‌ها بعد، بی‌شباهت به ترانه‌های الکترونیکی‌ای نیست که در ساعت شش صبح در کلوپ‌های شبانه می‌شنوید.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

موضوع این فیلم‌ها، افرادی است که روند موسیقی را با برخوردی مترقی به پیش بردند. «سیسترز ویت ترانزیستورز» یک مستند سنتی نیست؛ کیفیتی شاعرانه دارد و به جای صحبت با افراد مختلف، داستانسرایی می‌شود. دیلیا... آن را کلا به جای دیگری می‌برد ... گویی مایا دِرِن یک زندگینامه نوشته است. کتز در نقش داربیشر با دوچرخه از میان صحنه‌های رویا‌مانند می گذرد که در آن کوزی فنی توتی از آرشیو او که زمانی گم شده بود، ترانه‌های جدید می سراید. این‌ها گفت‌وگو با همکاران او و تصاویر سیاه-سفید از داربیشر دست و‌پا چلفتی، غیرقابل شناخت، و در عین حال به گفته کتز «مسحور کننده» است که با دستگاه‌های الکترونیکی احاطه شده  و زیر نور قرمز کارگاه صدا، در حال استنشاق مواد مخدر و در آغوش کشیدن همکارانش است.    

فرای این‌ها همه، کتز را در نقش داربیشر می‌بینیم که روش‌های او را کشف می‌کند و از تحلیل صدا و رابطه آن با یونانیان باستان و ریاضیات  حرف می‌زند (داربیشر در رشته ریاضیات و سپس موزیک از دانشگاه کمبریج فارغ التحصیل شده بود). این برخوردی نامعمول برای به تصویر کشیدن افسانه‌ای یک موسیقیدان زن است که اغلب در عوض تکیه روی خلاقیت و قابلیت‌های هنری روی ضربه‌های روانی و روابط او تمرکز می‌کند. کتز در تایید این نکته می‌گوید: «بله، کاملا!  آن چه اغلب در مورد داستان‌های مرتبط با زنان رخ می‌دهد، بیشتر شبیه به سریال‌های پیش پا افتاده تلویزیونی است تا تصویری از خلاقیت واقعی آن‌ها.»     

کتز بیش از هرچیز می‌خواهد به درون ذهن داربیشر راه پیدا کند. یکی از افسانه‌هایی که به گفته کتز در مورد داربیشر وجود دارد، این است که «نوارهای او تا یک کیلومترو نیم در راهرو کشیده می‌شد» که به تصور او احتمالا درست بوده است. این روش چشمگیر، توجه کتز را به خود جلب کرد. او می‌گوید: «فکر کردم چطور می‌توان نوار صوتی به آن بلندی درست کرد؟ روند خلق آن چه بوده؟  ناگهان متوجه شدم که او این نوار را با چسباندن قطعات اصوات به یک دیگر – نُت به نُت – درست می‌کرده است. این کار بسیار دشواری است. بسیار عظیم، عجیب و وقت‌گیر.»

آسان می‌توان پنداشت که این گونه ماجراجویی‌های الکترونیکی، به نوعی تحلیلی، خشک و سرد است. اما هر دوی این فیلم‌ها نشان می‌دهند که موزیک الکترونیک در عصر پیش از کامپیوتر تا چه حد از نظر عملی دشوار بوده است. سینت سایزر«بوچلا» و باشکوه سوزان سیانی به رشته‌های رنگینی متصل بود که ظرافت اجرایش را نشان می‌داد؛ گرم و کامل. یکی از موثرترین لحظات فیلم «سیسترز ویت ترانزیستورز»، ویدیویی از کلارا راکموُر است که اغلب از او به  عنوان بزرگترین نوازنده «تِرِمین» یاد می‌شود. او در سال ۱۹۱۱ متولد شد و در آن ویدیو که در سال‌های ۷۰ گرفته شده، این آلت موسیقی الکترونیک را با احساس کامل و  پنجه‌های خم شده می‌نوازد. او نوای این ساز را به «گوش دادن به آوای روح» تشبیه کرده است. 

ما همچنین همانند اهمیت «بِبِه بارون» در کار شوهرش لوئیس در خلق اصوات برای موزیک یا صدای متن فیلم،  متوجه مرکزیت نقش راکمور در تحول این ساز در کنار خالق آن، لئون ترمین، می‌شویم. تم فیلم «فوربیدن پلَنت» (سیاره ممنوعه) آن‌ها در سال ۱۹۵۶ تماما با موسیقی الکترونیک ساخته شده بود. «آنائیس نین»، دوست این زوج در دهه پنجاه  محله هیپی‌های «گرینویچ» نیویورک معتقد بود که این اصوات درهم و برهم به گونه‌ای عالی «شبیه به کنده شدن شست پای یک مولکول است.»

لوری اندرسون، داستانسرای مستند «سیسترز ویت ترانزیستورز»، می‌گوید این‌ها «رویاهایی بودند که با توسل به فناوری محقق شدند.» اما کار این زنان همچنین ریشه‌هایی عمیق در واقعیت داشت. جالب اینجاست که تجربیات آن‌ها تا چه حد واکنش به بحران بوده است. الهام داربیشر از «صوت آبستره» صدای آژیرهای هوایی در شهرش کاونتری در زمان جنگ جهانی دوم، یا نظریه پولین الیوروس در مورد «گوش دادن عمیق» یا مدیتیشن برای استنشاق صدای اطراف، نوعی مفر از تلفات روانی جنگ ویتنام بوده است . در بسیاری از روایات آن‌ها، جنگ نقشی اساسی دارد.

البته لکه تبعیض جنسی، چه عمدی و چه از سر بی‌توجهی، در هردو مستند مشهود است. الیان رادریگ، آهنگساز فرانسوی که اکنون ۸۹ سال دارد، می‌گوید که در سال‌های دهه پنجاه یک تکنیسین استودیوی صدابرداری به او گفته بوده که چقدر خوشحال است که به «موزیک کُنکرِت» پیر شَفِر کمک می‌کند، چون «بوی خوبی می‌دهد.» الیوروس در مقاله‌ای تحت عنوان «و ما را "خانم‌های" آهنگساز خطاب نکنید» در نیویورک تایمز، به این که روی جنسیتش تاکید شود اعتراض کرد. رونر می‌گوید: «مقاله او واکنشی است به نحوه معرفی او به عنوان "با پولین آشنا شوید، او یکی از بزرگترین زنان آهنگساز است." او از این برخورد سخت خشمگین بود و می‌گفت، چرا نمی‌شود تنها یک آهنگساز باشم؟ فکر می‌کنم بخش عمده‌ای از آثار او از احساس او علیه بی‌عدالتی سرچشمه گرفته است.»

به همین گونه، گردآوردن زنان و عرضه کار آن‌ها در یگ گروه، کاری حساس است. آن‌ها یک جنبش ملموس خواهرانه نبودند؛ در نقاط متفاوتی زندگی می کردند و در آن هنگام هنوز تور کنسرت‌های آهنگسازان آوانگارد مثل امروز مرسوم نشده بود. رونر همچنین تاکید می‌کند که فیلم او روایت قاطع پیشکسوتان موزیک الکترونیک نیست. (در واقع آمریکای لاتین می‌تواند مستند خود را با پیشکسوتانی چون وانیا دانتاس لایته، جویس دی الیویرا، و مارلین میلیاری از برزیل، و بئاتریز فِرِیرا و هیلدا دیاندا از آرژانتین بسازد). رونر می‌گوید: «با این حال، داستان آنها تم مشترکی دارد. نه تنها به دلیل جنسیت‌شان،  بلکه به دلیل «پشتکار، تنهایی، گوش کردن، و نگاهی بسیار خاص به جهان.» فیلم او بیشتر گواهی است بر کنجکاوی و درک این زنان بزرگ تا اشاره به موانعی که با آن‌ها رو‌به‌رو بوده‌اند. او می‌گوید: «این (مستند) کمتر ماجرا و بیشتر گوش دادن است. برای من، این عاملی است که تمام این زنان را به هم پیوند می دهد؛ این که واقعا شنونده‌های خوبی بوده‌اند. این محتوای واقعی موزیک الکترونیک است؛ شنیدن موسیقی در اصوات (معمولی).»

برای کارگران فیلم، تجربیات شخصی او نیز سهم داشته است. رونر می‌گوید: «نحوه حضور آن‌ها در این دنیا برای من یک تداعی شخصی بود. در جایگاه یک فیلمساز زن، من هم با همان چالش‌ها رو‌به‌رو بوده‌ام»، که یکی از بزرگترین چالش‌ها جلب سرمایه برای ساختن یک مستند مستقل بود.

گاه این گونه فیلم‌ها تاکیدی است بر این که چیزها تغییر نکرده‌اند. پیش از همه‌گیری کرونا روایات بسیاری از زن ستیزی در جامعه موزیک الکترونیک در جریان بود. در ماه سپتامبر گذشته، ربکا، دی جی بریتانیایی، کارزاری به منظور آگاه کردن مردم نسبت به ارعاب جنسی زنان در موسیقی کالچر کلوب راه‌اندازی کرد. در مصاحبه‌ای که هفته گذشته در مورد این فیلم با رونر و لعیمه لیتون، آهنگساز الکترونیک، داشتم، لیتون به رویدادی در یک استودیوی برزیلی اشاره کرد که همراه باشوهر و همکارش در آن کار می‌کرد. از او خواسته شده بود برای دیگران قهوه درست کند.   

اما به گفته کتز زنانی «با روحیه پرسشگر»، به آسانی مرعوب نمی‌شوند. او می‌گوید: «آنچه در مورد دیلیا واقعا برایم جالب است، انرژی بی‌پایان و بی‌همتای اوست. من دیلیا را به نوعی یک فعال اجتماعی می‌بینم، زیرا ادامه و پشتکار در مورد این گونه کشفیات مستلزم روحیه یک فعال اجتماعی است. او با آثارش هنجارشکنی کرده است. او در محدوده  سی ثانیه‌ای تم‌های صوتی،  چشم‌انداز خلق کرده است.» 

«سیسترز ویت ترانزیستورز» اکنون به اکران درآمده است.  «دیلیا داربیشر: نوارهای اسطوره‌ای و افسانه‌ای» در ماه مه از کانال چهار بی بی سی پخش خواهد شد. 

© The Independent

بیشتر از موسیقی