شاهزاده ویلیام؛ وارث برازنده و بی‌عیب و نقص تاج و تخت بریتانیا

تاج و تخت بریتانیا در هر نسل، عضوی از خود را برای بقا قربانی کرده‌است

شاهزاده ویلیام، با در نظر گرفتن تمام معیارهای سنتی انگلستان، یک وارث برازنده، محبوب و معقول برای تاج‌وتخت بریتانیا به‌حساب می‌آید. تمرکز لنز دوربین‌ها در آن‌سوی اقیانوس، روی شاهزاده هری و همسرش، نه‌تنها باعث نشده که سایه‌ای روی شاهزاده ویلیام بیفتد، بلکه افق پیش روی او از همیشه روشن‌تر به نظر می‌رسد. شاهزاده ویلیام، دوک کمبریج، بعد از پدرش چارلز، شاهزاده ولز، نفر دوم در صف وارثان تاج‌وتخت بریتانیا است. مجله ساندی تایمز، به‌تازگی و در آستانه دهمین سالگرد ازدواج ویلیام و کیت، به زندگی شاهزاده ویلیام پرداخته است.

برخلاف انتظار و باور عمومی، محبوبیت و مقبولیت شاهزاده ویلیام و همسرش کیت، در میان هواداران تاج‌وتخت بریتانیا، به علت اطاعت و پیروی بی‌چون‌وچرای این دو از قوانین سنتی دربار نیست. بلکه در ادامه می‌بینم ویلیام جوان نیز چندان به قواعد کهنه روی خوش‌نشان نمی‌داد و نمی‌دهد. پس چطور بوده که شاه جوان آینده این‌طور دل بریتانیایی‌ها را ربوده است؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ویلیام بارها گفته است که همیشه از «مادربزرگ دایانا» برای فرزندانش گفته و می‌خواهد که آن‌ها او را بشناسند. ویلیام ۱۵ ساله بود که مادرش را از دست داد. او و برادرش هری، به علت اصرار دایانا به بودن با فرزندانش، زندگی مشابه دیگر شاهزاده‌ها نداشتند و به‌جای فرستاده شدن به مدرسه شبانه‌روزی در محلی دور از خانه، مانند پدربزرگ و پدرشان، زمان زیادی را با خانواده سپری کردند. هرچند این خانواده اگرچه سلطنتی، مشکلاتی مثل برخی خانواده‌های دیگر داشت. جدایی پر سروصدای والدین و زندگی زیر فشار رسانه‌ها و تعقیب همیشگی خبرنگاران، زندگی را برای یک نوجوان خجالتی چون او سخت کرده بود. با مرگ مادر، ویلیام و برادر کوچک‌ترش هری، یک‌باره در معرض مهر مادری یک ملت قرار گرفتند. این دو همیشه برای مردم بریتانیا یادگار شاهزاده افسانه‌ای، دایانا خواهند بود.

رگه پررنگی از محبوبیت ویلیام، حتی در بین آن‌هایی که دل‌خوشی از دربار ندارند، به مادرش مربوط می‌شود؛ اما این بدین معنا نیست که خودش هم تلاشی برای نگه‌داشتن یا افزایش این محبوبیت نکرده است.

او هر گز نخواسته «شاه روبان قیچی کن» یا «ماشین امضا» باشد؛ اما تحرک سیاسی و اجتماعی برای او و خانواده‌اش مطابق قانون مشروطه بریتانیا بسیار محدود است. مرزهای نامرئی اما سفت و سختی برای حضور او و همسرش در اجتماع وجود دارد. اشتباه نکنید فقط منظورمان اندازه دامن دوشس کمبریج، یا نشانه تجاری روی لباس ویلیام نیست. این دو هرگز مجاز نیستند عملی انجام دهند که در مخالفت یا موافقت جناح سیاسی یا دولت خاصی باشد. اگر اتفاقات سال‌های اخیر بریتانیا را دنبال کرده باشید می‌بینید این کار از رد شدن از میان آتش، یا راه رفتن روی طناب در میان دو آسمان‌خراش هم سخت‌تر است؛ اما ویلیام توانسته در تمام این سال‌ها، بدون حتی یک درگیری سیاسی، زندگی شخصی و اجتماعش را طوری اداره کند که در عین دخالت نکردن در اوضاع سیاسی، به بی‌عملی نیز متهم نشود.

ساندی تایمز، در گزارش خود سعی کرده به وجوهی از زندگی ویلیام بپردازد که با پیش آمدن «جنجال‌های هری» کمتر به آن پرداخته می‌شود. مثلاً این مورد که او با یک دختر خارج از خانواده سلطنتی ازدواج کرد. در حقیقت باید گفت این کار ویلیام شجاعت زیادی لازم داشت. در طول قرن بیستم تنها ۵ نفر از خانواده سلطنتی همچین وصلتی انجام دادند. در قرن بیست و یکم نیز افرادی که خارج از خانواده سلطنتی ازدواج کردند در تمام خاندان‌های سلطنتی اروپا انگشت‌شمار هستند.

شاید خیلی‌ از سلطنت‌طلب‌های بریتانیایی وقتی کیت میدلتون را با مگان مارکل، «دورگه، طلاق گرفته و آمریکایی» مقایسه می‌کنند، به نظرشان کیت ملکه بسیار خوبی خواهد شد اما فراموش نکنیم ده سال قبل، اینکه شاهزاده ویلیام افسانه‌ای، با «دختری عادی» ازدواج کند هنوز برای خیلی از دلباختگان سلطنت، پذیرفتنی نبود.

مورد دومی که شاهزاده ویلیام را برجسته می‌کند این بود که او تقریباً برای مدت زیادی «شاغل» بود. هنگامی‌که ویلیام در فرودگاه کمبریج خلبان آمبولانس هوایی بود، اصرار داشت با بقیه غذا بخورد و او را به نام کوچکش و بدون عنوان سلطنتی صدا کنند.

ملکه و سازمان سلطنت بریتانیا به پدربزرگ او فیلیپ و پدرش چارلز، این اجازه را نداد که شغل دلخواه خودشان را داشته باشند. آن‌ها موظف به اطاعت از ملکه و انجام وظایف محول شده از طرف کاخ بودند.

بعد از ازدواج، اگرچه او نتوانست همچنان شغل دلخواه خود را به‌طور تمام‌وقت حفظ کند اما همیشه از تأثیری که کار در آمبولانس هوایی روی او به‌عنوان انسان و پدر دارد سخن می‌گوید.

پس از ازدواج، او و کیت سرسختانه در برابر تجاوز رسانه‌ها به فضای خصوصی زندگی‌شان جنگیدند و تلاش کردند تا جایی که امکان دارد حضورشان در برابر دوربین‌ها محدود به مراسم رسمی باشد. ویلیام با خاطرات تلخی که از دوران کودکی خود داشت نمی‌خواست فرزندان و خانواده‌اش رنجی را که او برد، تجربه کنند.

در یکی از مستندهای ساخته‌شده درباره شاهزاده دایانا، می‌بینیم او ملتمسانه، به‌عنوان یک مادر از عکاسان پاپاراتزی خواهش می‌کند دوربینشان را خاموش کنند تا او و پسرها بتوانند یک تعطیلات معمولی داشته باشند. متأسفانه آن دوربین‌ها حتی بعد از مرگ غمبار دایانا هم خاموش نشد.

به نظر می‌آید ویلیام توانسته در برابر تمام نابسامانی‌های درون خانواده سلطنتی، چالش‌های مربوط به نظام سلطنت در بریتانیا وزندگی خانوادگی خود تعادل ایجاد کند.

خانواده سلطنتی بریتانیا، به سرسخت بودن مشهور است. هر نسل از این خانواده در صدسال گذشته نشان داده، برای بقا حاضر است عزیزترین‌ها را هم قربانی کند.

اسنادی که به‌تازگی منتشرشده، برملا کرد که جرج پنجم، پادشاه بریتانیا در اوایل قرن بیستم، حاضر به پناه داده به نیکلای دوم، تزار روسیه نشد. خانواده تزار قتل‌عام شدند درحالی‌که گمان می‌کردند رد پناهندگی‌شان تقصیر نخست‌وزیر بود؛ اما افشای اسناد تاریخی اخیرا نشان داد، جرج، پسرخاله نازنین خود را که از نظر شباهت به هم مانند دوقلوها بودند و جدا از آن بسیار ازنظر روحی به هم نزدیک بودند را به انگلستان راه نداد، چون متقاعد شد که حضور تزار خلع شده، تاج‌وتخت او را به خطر خواهد انداخت.

بعد از او، پسر ارشدش، ادوارد هشتم نیز قربانی همین موضوع شد. او که قصد داشت با یک بانوی مطلقه آمریکایی ازدواج کند نه‌تنها مجبور شد از خیر سلطنت بگذرد، بلکه تلویحاً برای همیشه از انگلستان نیز اخراج شد.

بنابراین زمانی که شاهزاده هری، سر ناسازگاری با بنیان سلطنت گذاشت، برای همه مثل روز روشن بود که کاخ هرگز در برابر او کوتاه نخواهد آمد. سلطنت هیچ‌وقت در برابر کسی کوتاه نیامده است.

شاهزاده ویلیام، مثل بندباز ماهری، روی لبه حد تحمل سازمان سنتی و عریض و طویل سلطنت آن‌چنان ماهرانه راه می‌رود که هنوز خیلی‌ها نمی‌دانند چطور این پسر جوان که خیلی هم «حرف‌گوش‌کن» نبوده به‌عنوان «یک شاه آینده بی‌عیب و نقص» این‌قدر در بریتانیا محبوب است.

بیشتر از جهان