بازگشت لویی ویتون پس از فصلی غریب و مجازی

طراح لویی ویتون، در طول خانه‌نشینی و قرنطینه، به سفری اودیسه‌وار در عالم خیال رفته بوده است

تقریبا یک سال پیش بود که پرده‌های نمایش مد لویی‌ویتون که در حیاط موزه لوور برگزار شد، مانند سال‌های گذشته پایین آمد. اگرچه در آن زمان هیچ‌کس نمی‌دانست اما این، آخرین برنامه زنده مد بود که برگزار شد؛ وقتی شرکت کنندگان به کشورهای خود بازگشتند، قرنطینه و محدودیت‌های ناشی از ویروس کرونا آغاز شده بود و این‌طور به نظر می‌رسید که سرزمین مد نیز مانند همه‌ قلمروهای دیگر، دچار ایست شده است.

ولی آیا واقعیت این‌طور بود؟

۱۲ ماه بعد، ویتون دوباره به موزه لوور بازگشته و مد فصل جدید را صرف‌نظر از عجیب غریب و دیجیتالی بودن آن -نمایشی بدون حضور مخاطب یا حتی خرامش‌های رو صحنه- با تنها یک هدف به نمایش گذاشته است؛ انگار که نیکولاس گسکوئر، طراح لویی ویتون، در طول خانه‌نشینی و قرنطینه، به سفری اودیسه‌وار در عالم خیال رفته بوده است.

نتیجه‌ این سفر ذهنی، نمایشی شگفت‌انگیز (با همکاری فُرناستی) و الهام گرفته از اساطیر روم و یونان، گلادیاتورهای زره‌پوش، منحنی‌های چشمگیر و لباس‌های مادام جولی دهه ۱۹۶۰ بود؛ مخلوطی از پارچه‌های ضخیم و مواج لباس‌های اساطیری با طرح‌های آینده‌گرایانه؛ یک الگوی کهن تاریخی از لباس زنان آمیخته با الگویی از آینده‌ مد و لباس که با تکه جواهرات فاتحان جنگ در هم تنیده شده‌اند. یک لباس گونی‌مانند سیاه‌رنگ به همراه یک سینه‌ریز کریستال با طرح موزائیک، یک پارکای چاپی از کارهای میکل‌آنژ، مزین به طلای مچاله شده که روی توتوهای پرچین وشکن پوشیده شده بود. در این نمایش، حتی از چکمه‌های مخصوص برف‌نوردی گلادیاتورها هم استفاده شده بود.

شاید این روزها نتوانیم فیزیکی سفر کنیم، اما مد هنوز هم می‌تواند ما را همراه خود به مکان‌هایی ببرد که تصورشان را هم نمی‌کردیم. امروز بیشتر از هروقت دیگر، این یک لذت دلنشین نیابتی ا‌ست.

چنین بود که در شیاپارلی، دانیل رزبری خطر کرد و یک ورق طلا به شکل سینه پوش/ زره شوالیه‌ها ساخت که اولین بار در نمایش مد او روی صحنه نمایان شد. رزبری، این ورق را روی کت دوخت، آن ‌را به بافتنی‌ها اضافه کرد یا با یک کرست طلاکاری شده و روی ناف برهنه‌ مدل، آن‌ را تکمیل کرد.

در دیور، ماریا گراتزیا چیوری، در آینه‌ شبکه‌های اجتماعی به دنیای تاریک افسانه‌ها پا گذاشت؛ افسانه‌هایی که برای هشدار به کودکان نوشته شده بودند تا به آن‌ها بیاموزند که جهان می‌تواند مکانی خطرناک باشد، نه آن افسانه‌هایی که پایان‌های خوشی دارند. او از آنجا به تالار آینه‌ها در ورسای رفت، اگرچه تالار آینه‌ او دقیقا همان تالار آینه‌ لویی چهاردهم نبود.

سیلویا جیامبرن، برخلاف او سطوح بازتابنده را با موم پوشاند و با خار آن‌ها آراست و به جای پوشیدن لباس‌های مجلسی و تعقیب شاهزاده‌ها، زنان چیوری، زنانی تیره‌نماتر بودند: دختران مدرسه‌ای با لباس فرمی از پیراهن سفید، پیش‌بندهای چرمی و پارچه‌های خاکستری. شنل قرمزی این ‌بار دختری سرکش با لباس‌های تنگ و پلنگی بود؛ معصومیت نابود شده‌ تور. او این نمایش را زیبایی آشوبنده نامید و برنامه حقیقتا این‌گونه بود.

و در میو میو، میوچا پرادا برای کاوش سرزمین‌های وسیع بی‌سکنه -نه تکه زمینی مملو از درختان صنوبر بلکه جایی مابین قطب‌های خانه و دورست‌ها-، در درون و بیرون عازم مرتفع‌ترین مناطق دولومیت در اعماق برف شد.

اِلِمان‌های او، نوارهایی پَرمانند بر لباس‌هایی لغزنده و ظریف بودند؛ شلوارهایی لحاف‌مانند و کت‌های پاستیلی رنگ؛  شلوارهایی شبیه شلوار غارنشینان و انبوهی از پوشش‌های راه‌راه بافتنی، کلاه، روسری و جوراب شلواری، به علاوه دستکش‌های خزدار و چکمه‌هایی تا به بالای زانوها می‌رسیدند؛ مثل نمایی از لایه‌های آلاسکای زیر نور آفتاب و درست به همان اندازه غیرقابل امتناع.

پرادا در تماسی در بستر برنامه زوم بعد از پایان نمایش، خاطر نشان كرد آنچه كه احتمالا بیشتر مردم درباره او نمی‌دانند این است كه او عاشق كوهستان است و عادت داشته گاهی در هوای گرم، با بیكینی اسكی کند.

 لحظه‌ای با این تصویر در ذهنتان خلوت کنید و از هنر ممکن لذت ببرید.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

صحبت از لباس اسکی شد؛ سر و کله‌ این لباس‌ها در نمایش شانل از ویرجینی ویارد پیدا شد (دنیای بیرون از خانه که در حال تجربه‌ یک نوزایی بزرگ بود و لباس‌های پفی، بخش اصلی این فصل بودند). اینجا لباس‌های پفی با تن‌پوش‌های تنگ توری و ابریشم ناب عشاق پاریسی در راهروهای باریک و پلکان‌های مارپیچ کاستل، باشگاه شبانه معروف پاریسی، تلفیق شدند.

شامگاه خیلی امیدوارکننده، با نمایشی از سربندها و موهای فرفری کلاسیک و دامن‌های کوتاهی که به سختی با لایه‌ای از تور پوشانده شده بودند و با چکمه‌های برفی خزدار، آغاز شد؛ اما خیلی زود به سوی مدل‌های حیرت‌انگیز منحرف شد: روپوش‌های آرم‌دار پفی، دامن‌های کوتاه آراسته به نشان‌های ترسناک به همراه جلیقه‌های خز مصنوعی و دامن‌های مشکی پولک‌دار هماهنگ با دوتکه‌های شفافی که از پیراهنی همراه با کراوات و ژاکت کشباف پشمی تشکیل شده بود. همراه هر لباس شیک کوتاه مشکی، یک ژاکت قرمز شنل شماره پنج، زنجیر گارتر بلوری و یک جفت بند شلوار مروارید وجود داشت. شمه‌ای از فیلم کلاسیک ناامیدانه در جست‌وجوی سوزان، اما نسخه‌ شیک آن که درک مقصد و هدف دقیق نمایش به سختی قابل تشخیص بود.

برعکس، این مقصود در نمایش مد بالمِن، کاملا واضح بود: بالا و دور.

نمایش، در یک فرودگاه خالی فیلمبرداری شده بود و مدل‌های آن به معنای واقعی کلمه زیر بال‌های جمبوجت ایرفرانس، روی آسفالت باند پرواز و درون آشیانه‌ هواپیماها راه می‌رفتند.  نمایشی عظیم از کت‌های سبز زیتونی، کت‌های خلبانی، لباس‌های پرچین از پارچه‌  چتر نجات و لباس‌های کوتاه توردوزی شده که خاص اولیور روستینگ هستند. همچنین نمادهایی از مایلار‌های نقره‌ای، نارنجی نئون و زرد کارکنان فرودگاه در این نمایش به چشم می‌خورد.

روستینگ در مکالمه‌ای در بستر برنامه زوم، گفت که چند ماه گذشته به او فهمانده است كه سفر کردن نیز می‌تواند به اندازه‌ لباس، شیک باشد (درست است: ما همیشه چیزی را می‌خواهیم که نمی‌توانیم داشته باشیم). از قضا این منجر به شکل گرفتن خاکی‌ترین مجموعه او شد؛ مجموعه‌ای رها از بزرگ‌نمایی‌ها و پوچی دنیای MTV که پیش از این کارهای او را در کام خود کشیده بود. فقط باید گاهی از مسیر گلوله‌های اِپُل و جلوه‌های دهه ۸۰ که به سمتت می‌آیند، جا خالی دهی.

در پایان، مدل‌ها در مسیری واقعی در دنیای واقعیت مجازی و زیر سایه یک سیاره دوردست راه رفتند. روستینگ می‌گوید: «من نمی‌توانم در ماه نمایش مد برگزار کنم، حداقل هنوز نمی‌توانم.» (برسد به گوش ایلان ماسک!)

 ضمن این که حداقل می‌توانید مناسب این رویا لباس بپوشید؛ این قدرت مد و وعده‌ آن به ما است.

© نیویورک تایمز

بیشتر از مُد و زیبایی