سرکوب و قتل به‌خاطر درخواست آزادی بیان؛ رابطه حکومت اسلامی با اعضاء کانون نویسندگان ایران

کانون نویسندگان ایران نیم‌قرن قبل با انگیزه حمایت از آزادی بیان توسط جمعی از نویسندگان شکل گرفت

مهم‌ترین مسئله نویسندگان و شاعران ایرانی در یک‌صدساله گذشته آزادی بیان و رهایی از فشار سانسور و سرکوب دولتی و ایجاد تشکلی برای ایستادگی برابر منویات حکومت‌ها بوده است. بسیاری از نویسندگان آزادی‌خواه در این مسیر یا جان خود را ازدست ‌داده‌اند، یا ناچار به ترک وطن و زندگی در تبعید شده‌اند و یا سال‌های عمرشان را در زندان سپری کردند. 

کانون نویسندگان ایران نیم‌قرن قبل با انگیزه حمایت از آزادی‌خواهی، آزادی بیان بدون هیچ محدودیت و مبارزه با سانسور توسط جمعی از نویسندگان شکل گرفت و طبیعی است که همواره اعضاء فعال آن مورد عتاب و غضب متولیان حکومتی و تهدید و تعقیب نهادهای امنیتی قرار گرفته باشند. 

تاریخچه سرکوب اعضاء کانون نویسندگان ایران طی دوران فعالیت آن، در پنج مقطع زمانی قابل‌بررسی است که در این میان شدیدترین سرکوب‌ها در سه مقطع ابتدای دهه ۶۰، اوایل دهه ۷۰ و سه سال اخیر اتفاق افتاده است. 

اوایل دهه ۶۰ اعدام، زندان، ضرب و شتم اعضاء کانون نویسندگان ایران هم‌زمان با حمله به دفتر خیابان مشتاق رخ داد. در دهه ۷۰ قتل زنجیره‌ای تعدادی از اعضاء کانون و همچنین تلاش دستگاه امنیتی حکومت برای قتل دست جمعی ایشان در ماجرای اتوبوس ارمنستان تدارک دیده شد. 

طی دو سال اوایل دهه ۹۰ و سه سال اخیر نیز موج یورش به منزل اعضاء کانون، ضرب و شتم آنها در مکان‌های عمومی و پرونده‌سازی و صدور احکام زندان طولانی‌مدت اتفاق افتاده است. به شکلی که در حال حاضر بیش از ده نفر از اعضاء کانون نویسندگان با احکام یک تا شش‌ساله در زندان بوده و یکی از اعضاء نیز با تأیید حکم یازده سال زندان باید خود را به شعبه اجرای احکام معرفی کند. 

شکل‌گیری کانون نویسندگان ایران موج اول برخوردها

اما شکل‌گیری کانون نویسندگان در پس دو رویداد مهم، به جهت مقابله با نفوذ حکومتی بوده است. یکی از این دو رویداد برگزاری «کنگره نویسندگان ایران» در سال ۱۳۲۵ است که با تدارک حکومت و با همکاری دولت شوروی و حزب توده برگزار شد و در واقع بخشی از یک معامله سیاسی بود و دیگری در سال ۱۳۴۶ با تلاش شهبانو فرح پهلوی و در ادامه «انقلاب سفید و مدرن‌سازی جامعه ایران» با محوریت نویسندگان وابسته به دربار قرار بود برگزار شود که موفقیتی کسب نکرد. 

مبنای شکل‌گیری کانون نویسندگان ایران نامه‌ای با امضاء ۵۲ نفر بود که شامل نویسندگان لیبرال، سوسیالیست و مذهبی بودند. در این نامه اعلام شد ایشان از شرکت در گردهمایی که توسط حکومت پهلوی قرار بود برگزار شود انصراف داده‌اند و با هدف اعلام استقلال نویسنده و در خواست آزادی بیان دست به این اقدام زده‌اند. 

پس از این جریان ۴۹ نویسنده به‌عنوان هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران در خانه جعفر کوش آبادی، با امضاء متن «درباره یک ضرورت» نخستین اساس‌نامه و مرام‌نامه کانون را تأیید کردند. 

با رأی هیئت مؤسسان کانون نویسندگان ایران نخستین هیئت دبیران شامل: سیمین دانشور، محمود اعتماد زاده، نادر نادرپور، سیاوش کسرایی، داریوش آشوری و اسماعیل خویی به عنوان اعضاء اصلی و غلامحسین ساعدی و بهرام بیضایی به عنوان عضو علی البدل انتخاب شدند. در این دوره سیمین دانشور رئیس کانون، نادر نادرپور سخنگوی کانون، اسماعیل نوری علاء منشی کانون بودند و نادر ابراهیمی و فریدون معزی مقدم بازرسان مالی و فریدون تنکابنی به عنوان صندوق‌دار معرفی شدند. 

دوره نخست فعالیت کانون نویسندگان کمتر از دو سال دوام داشت و با تهدید، بازداشت و فشار بر اعضاء هیئت مؤسس و هیئت دبیران عملاً متوقف ماند. 

کانون نویسندگان ایران از انقلاب سال ۵۷ تا سرکوب سال ۶۰

دوره دوم فعالیت کانون نویسندگان عملاً در سال ۱۳۵۶ آغاز شد و در سال ۱۳۵۸ اوج گرفت. در این دوره چند چهره مانند: علی‌اصغر حاج سید جوادی، باقر پرهام، اسلام کاظمیه، منوچهر هزارخانی و شمس آل‌احمد موفق به فعال‌کردن مجدد کانون شدند. این فعالیت شامل نوشته شدن نامه‌ای به امیرعباس هویدا در خصوص آزادی بیان و قلم با امضاء ۴۰ نفر بود و نامه دیگری نیز با امضاء ۹۰ نفر از نویسندگان و شاعران به جمشید آموزگار نخست‌وزیر وقت منتشر شد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در این دوره برگزاری شب‌های شعر گوته و برنامه‌ها و سخنرانی‌های فرهنگی با استقبال گسترده مردم روبرو شد. اعضاء هیئت دبیران این دوره شامل: به آذین، باقر پرهام، منوچهر هزارخانی، فریدون آدمیت، فریدون تنکابنی و علی‌اصغر حاج سید جوادی بودند. 

مجمع‌عمومی بعدی کانون نویسندگان اردیبهشت ۱۳۵۷، در خانه هوشنگ گلشیری با حضور ۹۱ نفر از اعضاء برگزار شد و طی آن اعضای هیئت دبیران جدید انتخاب شدند که شامل: محمود اعتمادزاده، باقر پرهام، منوچهر هزارخانی، فریدون آدمیت و فریدون تنکابنی به‌عنوان اعضای اصلی و علی‌اصغر حاج سید جوادی و شمس آل‌احمد به‌عنوان اعضای علی‌البدل و محمدعلی سپانلو، به‌عنوان منشی و حسین جهانشاهی و رحمت اله مقدم مراغه‌ای به‌عنوان بازرسان مالی و محمد خلیلی به‌عنوان صندوق‌دار کانون بود. 

پس از پیروزی انقلاب ایران باتوجه‌به شرایط جامعه، در روزهای نخست کانون نویسندگان نیز در همراهی با انقلابیون، مسائل روز اجتماعی را دنبال می‌کرد و حتی طی دیداری با روح‌الله خمینی رهبر انقلاب، با انقلابیون پیرامون مسائل و رویدادهای آن شرایط جامعه ایران همراهی داشت. 

اما سال ۵۸ با انتخاب هیئت دبیران جدید شامل: محسن یلفانی، احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، اسماعیل خویی، باقر پرهام و پس از واقعه کتابسوزان‌ها و اختناقی که صدایش شنیده می‌شد، قرار بر برگزاری شب شعری بانام «شب‌های آزادی و فرهنگ» در دانشگاه تهران در اعتراض به این مسائل توسط کانون نویسندگان شد. 

اعضاء وابسته به حزب توده در کانون نویسندگان؛ به‌خصوص به آذین، با این استدلال که «در حال حاضر بهتر است با حکومت انقلابی مماشات کرد» با برگزاری این رویداد مخالفت کردند که در نهایت ختم به جدایی تعدادی از اعضاء کانون و انشقاق ایشان از جمله به آذین، سیاوش کسرایی و فریدون تنکابنی شد. 

اعضاء جدا شده از کانون «شورای نویسندگان و هنرمندان ایران» را که رویکردی در دفاع از حکومت داشت برپا کردند. 

با اوج گرفتن برخوردها با مخالفان سیاسی و نویسندگان در نهایت هم شورای نویسندگان و هنرمندان ایران و هم کانون نویسندگان ایران با خشونتی بی‌سابقه در تاریخ فعالیت این نهاد اجتماعی که خواسته‌ای جز آزادی بیان نداشت، تعطیل شدند. 

در تیرماه سال ۱۳۶۰ با اعدام سعید سلطان‌پور عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، دستگیری بعضی اعضاء و حمله به دفتر کانون در خیابان مشتاق و تخریب و مصادره اموال، دور دوم فعالیت علنی کانون نیز خاتمه یافت. 

دهه هفتاد قتل‌های زنجیره‌ای اعضاء کانون نویسندگان دور سوم فعالیت کانون

طی سال‌های دهه شصت تا پایان جنگ ایران و عراق فعالیت کانون جز در برگزاری جلساتی مخفی در خانه اعضاء و سپس تأسیس کانون نویسندگان در تبعید توسط تعدادی از اعضاء کانون که ناچار به ترک ایران شدند بازتاب نداشت. 

سال ۱۳۶۷ در شرایطی که وضعیت سانسور در ایران بغرنج بود و اوضاع نشر نیز سامانی نداشت، مجدداً تعدادی از اعضاء کانون نویسندگان تحت عنوان اعتراض‌ها و پیگیری بعضی مسائل روز اجتماعی گرد هم آمدند. 

سال ۱۳۶۹ باتوجه‌به وقوع زلزله رودبار و تلاش اعضاء کانون برای کمک به زلزله‌زدگان، در گردهمایی کوچک پیش‌نویس منشور کانون نویسندگان ایران برای آغاز فعالیت مجدد آن نوشته شد. در آن پیش‌نویس به شرایط سانسور و ممیزی و فشار بر نویسندگان اعتراض شد. هرچند این فعالیت‌ها نیز در اوضاع امنیتی آن روزها چندان دوامی نداشت. در نهایت اما انتشار متن «ما نویسنده‌ایم» که با امضاء ۱۳۴ نفر از نویسندگان عضو کانون در سال ۱۳۷۳ منتشر شد، آغازی بر دور سوم فعالیت علنی کانون بود که منجر به سرکوب شدید، قتل و تلاش حکومت برای پرت‌کردن اتوبوس حامل نویسندگان به دره در سفر ارمنستان شد. 

اما به‌هرحال کانون در این دوره با وجود همه این مسائل و ناچار شدن بعضی اعضاء هیئت دبیران به ترک ایران، با برگزاری جمع مشورتی، پیش‌نویس منشور جدید را در شهریورماه ۱۳۷۵ تصویب و منتشر کردند. 

در شرایطی که قتل، زندان و فشار بر اعضاء کانون از سوی حکومت به‌قدری افزایش‌یافته بود که گفته می‌شد اعضاء اثرگذار این تشکل، روزانه تهدید به مرگ می‌شدند و از حقوق اجتماعی خود محروم بودند، ۱۳ اسفندماه سال ۱۳۷۷ نخستین نشست عمومی کانون نویسندگان ایران، پس از ۱۷ سال تلاش با حضور ۷۰ تن از اعضای کانون نویسندگان ایران برگزار شد. 

آذرماه سال ۱۳۷۸ نیز کانون نخستین مجمع‌عمومی دوره سوم، فعالیتش را با حضور ۱۲۰ نفر آغاز کرد. در دهه هشتاد اعضاء تأثیرگذار کانون نویسندگان در داخل کشور و کانون نویسندگان در تبعید، هرچه گستره فضای مجازی بیشتر می‌شد، امکان فعالیت‌های جدی‌تر پیدا می‌کردند. 

دهه هشتاد، سال‌های آغاز جوان‌گرایی در کانون نویسندگان ایران

دهه هشتاد آغاز تحولی در کانون با حضور نسلی جدید و جوان بود. نهادهای امنیتی اعتقاد داشتند با تنگ کردن حلقه فعالیت و برگزاری جلسات و باتوجه‌به مهاجرت، مرگ و شرایط سنی اعضاء باقی‌مانده کانون، این نهاد به‌زودی خودبه‌خود منحل خواهد شد. ایشان فکر می‌کردند بیشتر فشار باید بر عدم عضویت افراد مؤثر جدید در کانون نویسندگان ایران باشد. 

در این دوره با وجود مرگ گلشیری و قتل مختاری و پوینده و تعدادی دیگر از اعضاء فعال، در ایران و خروج تعدادی از کشور، فعالیت‌های کانون نویسندگان و ارتباط آن با نهادهای بین‌المللی نویسندگی در جهان تقویت شد. همچنین چهره‌هایی چون علی اشرف درویشیان، سیمین بهبهانی، سید علی صالحی، حافظ موسوی، فرخنده حاجی‌زاده، محسن حکیمی، علی‌اکبر معصوم بیگی، رضا خندان مهابادی، جاهد جهانشاهی، فریبرز رئیس دانا، ناصر زرافشان و تعدادی دیگر تلاش کردند مسیر عضویت نویسندگان جوان‌تر هوا شود.

اوایل دهه هشتاد با حضور جوانان در جمع مشورتی این مهم محقق شد و سپس اواسط دهه نود با وجود درگذشت سیمین بهبهانی و علی اشرف درویشیان این مسیر تداوم یافت. 

اعضاء هیئت دبیران کانون در شرایطی که هر روز دستگاه امنیتی به شکلی برای ایشان محدودیت تازه تدارک می‌دید، جلسات جمع مشورتی را به هر ترتیب ممکن برگزارکردند و از سویی طرح‌ریزی‌ها به شکلی بود که با علنی بودن فعالیت‌ها تا حد ممکن امکان فشار بر اعضاء کانون از سوی نهاد امنیتی برای سوءاستفاده از ایشان کم شود. 

نهاد امنیتی نیز با احضار و بازجویی دائم هیئت دبیران و اعضاء جوان و تهدید ایشان تلاش می‌کرد مسیر حرکت کانون را مدیریت کند. 

در این زمان و پس از وقایع سال ۸۸ و با شکل گرفتن موج خشم عمومی نسبت به حکومت در ایران، فعالیت کانون از یک‌سو دستخوش فشارهای امنیتی جدید شد و از سوی دیگر عملاً بخشی از تلاش‌های نهاد امنیتی برای نفوذ در کانون نویسندگان ایران بی‌اثر ماند. 

اما از اویل سال نود و سپس با شروع دولت حسن روحانی تئوری پوست‌اندازی در کانون با فراهم‌کردن شرایط برای تغییر فضای عمومی آن، همان‌طور که یک‌بار در حکومت قبل نیز برای انجامش تلاش شده بود، به‌صورت رسمی با اعلام معاونت فرهنگی وزارت ارشاد به‌عنوان روشی مؤثر برای منحل کردن کانون در برنامه کار جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. 

با عضویت تعداد جدیدی از جوانان در کانون نویسندگان ایران و حضور ایشان در هیئت دبیران بین سال‌های ۹۰ تا ۹۷ همچنین انتشار دائم بیانیه‌ها و اعتراض‌های رسمی کانون نویسندگان در داخل و خارج از کشور، تشدید برخوردهای سخت با اعضاء مؤثر به‌خصوص جوان این کانون در دستور کار مجدد نهادهای امنیتی قرار گرفت. 

اعضاء هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران طی دو دهه گذشته

چهره‌هایی که از دهه هفتاد تا امروز با عضویت در هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران به انواع مختلف تهدید شده و تحت‌فشار قرار گرفتند شامل نام‌های زیر هستند: سیمین بهبهانی، علی اشرف درویشیان، کاظم کردونی، شیرین عبادی، هوشنگ گلشیری، کاوه گوهرین، مهرانگیز کار، اکبر معصوم بیگی، ایرج کابلی، شهلا لاهیجی، محمود دولت آبادی، فریبرز رئیس دانا، محمدعلی سپانلو، ناصر زرافشان، حافظ موسوی، فرشته ساری، جمشید برزگر، نسترن موسوی، سید علی صالحی، جواد مجابی، عباس مخبر، جاهد جهانشاهی، محمد قاسم‌زاده، امیرحسین چهل‌تن، محسن حکیمی، حسنعلی نوذری، یوسف عزیزی بنی طرف، رضا خندان، فرخنده حاجی‌زاده، حسن اصغری، مهدی غبرایی، بکتاش آبتین، علیرضا جباری، علی عبدالهی، حمید یزدان‌پناه، فانوس بهادروند، علیرضا عباسی، مهدی مهدی‌پور، فاطمه سرحدی زاده، کیوان باژن، رحیم رسولی، علیرضا آدینه، علی کاکاوند، هرمز شریفی، آیدا عمیدی، عاطفه چهارمحالیان، قباد آذر آیین. 

انواع برخوردها طی چند سال گذشته با اعضاء کانون نویسندگان ایران

طی این دوران دستگاه‌های امنیتی در ایران با تشکیل میزی ویژه رسیدگی به فعالیت اعضاء کانون نویسندگان ایران، هرچند برخورد خشن از نوع قتل نویسندگان را از دستور کار خارج کردند، اما در سه دوره زمانی یکی اواسط دهه ۸۰، سپس بین سال‌های ۸۹ تا ۹۲ و در نهایت از سال ۹۷ موج برخورد شدید با اعضاء کانون آغاز شد. 

این برخوردها شامل این موارد بود: «ممنوع القلم کردن اعضاء، یوروش دائم به منزل ایشان، بیکار کردن، پلمپ منازل به بهانه برگزاری جمع مشورتی، احضار دائم به نهادهای امنیتی و تهدید سپرده شدن پرونده افراد به اطلاعات سپاه پاسداران، تهدید ضمنی اعضاء به قتل با روش‌های غیرقابل‌ردیابی، شایعه‌سازی علیه افراد مؤثر، تلاش برای بازی‌گردان بودن در برخی از فعالیت‌های کانون، ضرب و شتم اعضاء در مراسم ختم دیگر نویسندگان و سالگرد اعضاء درگذشته، فشار بر خانواده اعضاء درگذشتگان کانون در خصوص تغییر محل خاک‌سپاری و نحوه برگزاری مراسم ختم، منحله، غیرقانونی و ضدانقلاب معرفی کردن کانون و اعضاء آن توسط سایت‌ها و نشریات وابسته به حکومت و رسانه ملی، پرونده‌سازی و صدور احکام زندان طولانی‌مدت برای اعضاء و کسانی که به هر شکل با کانون در موضوع چاپ و نشر و انتشار بیانیه‌ها و تاریخچه کانون همکاری داشته باشند.»

با این حساب می‌توان ادعا کرد: «کانون نویسندگان ایران طی بیش از نیم‌قرن فعالیت خود همواره به دلیل درخواست آزادی بیان بدون هیچ محدودیت و رفع سانسور، همچنین دفاع از حقوق نویسندگان مانند خاری در چشم حکومت‌ها، دولت‌ها و نهادهای امنیتی بوده است و همیشه برخورد با اعضاء آن و سرکوب و قتل ایشان در برنامه کاری ایشان به‌خصوص در دوران حکومت جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است.»

بیشتر از فرهنگ و هنر