روابط پرفراز و نشیب پاپ‌ها با مسلمانان و مدرنیته

دیدار پاپ فرانسیس و آیت‌الله سیستانی یک نمایش نمادین در مورد همکاری ادیان مختلف برای برقراری صلح بود

پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان در دیدار با آیت‌الله سیستانی مرجع تقلید شیعیان - Ayatollah Sistani's Media Office / AFP

پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان نخستین پاپی است که هفته گذشته به عراق قدم گذاشت. او در بخشی از سفر چهار روزه خود از جمعه ۱۵ تا دوشنبه ۱۸‌ اسفند با آیت‌الله سیستانی مرجع تقلید شیعیان دیدار کرد. جلسه خصوصی این دو رهبر مذهبی که حدود ۵۰ دقیقه به طول انجامید در نوع خود بی‌سابقه بود و بازتاب گسترده‌ای داشت. دفتر آیت‌الله سیستانی اعلام کرد که در این ملاقات پیرامون چالش‌های بزرگی که بشریت با آن روبه‌رو است و «نقش ایمان به خداوند متعال و رسالتش و پایبندی به ارزش‌های والای اخلاقی در غلبه بر این چالش‌ها» گفت‌وگو شد. 

دیدار پاپ فرانسیس و آیت‌الله سیستانی خصوصا باتوجه به شرایط امنیتی موجود درعراق یک نمایش نمادین در مورد همکاری ادیان مختلف برای برقراری صلح بود. این دیدار را البته نمی‌شود جدا از شخصیت غیرارتدوکس پاپ کنونی هم فهمید (به عنوان نمونه، فرانسیس، اسمی که پاپ کنونی برای خود انتخاب کرده با سنت پاپ‌های پیشین نمی‌خواند). 

بسیاری از مطالبی که در مورد این دیدار در رسانه‌های فارسی در روزهای گذشته منتشر شد از منظر رابطه شیعیان ایران و عراق و جایگاه آیت‌الله سیستانی به موضوع پرداخته‌اند. ما به این موضوع از منظر تاریخ مواجهه کلیسای کاتولیک با سایر مذاهب خواهیم پرداخت. موضوع این یادداشت اصلاحات در کلیسای کاتولیک رم است که زمینه گفت‌وگوهای کنونی رهبر کاتولیک‌های جهان با رهبران مسلمان و پیروان سایر ادیان را فراهم کرده است. کسانی که تاریخ روابط مسیحیت یا یهودیت و اسلام را دنبال می‌کنند، می‌دانند که مسیحیت همیشه روی خوش به پیروان سایر ادیان نشان نمی‌داده است؛ و آن چه را در سفر پاپ به عراق در قالب نشان رسمی «کبوتر صلحی که بر فراز دجله و فرات در کنار پرچم واتیکان و عراق پرواز می‌کند» خود را نشان داد، باید در سایه تحولات حقوق بشری رخ داده در کلیسا فهمید. توضیح خواهیم داد که سفر پاپ به عراق بدون نتایج به دست آمده در شورای واتیکان دوم در فاصله سال‌های ۱۹۶۵-۱۹۶۲ ممکن نبود. 

شورای نخست واتیکان در قرن نوزدهم

پیش از پرداختن به شورای دوم و دستاوردهای آن بد نیست اشاره مختصری به شورای اول واتیکان و کلا مفهوم شورای جهانی بکنیم. شورای جهانى (ecumenical) کلیسا عبارت است از مجمع عمومی و فوق‌العاده کلیسای کاتولیک که در سطح جهانی برقرار می‌شود و در آن همه کاردینال‌ها، اسقف‌ها و آبای برجسته شرکت می‌کنند. تا قرن شانزدهم میلادی، تقریبا به طور میانگین هر قرن یا نیم‌قرن یک شورای جهانی کلیسای کاتولیک تشکیل می‌شد. از آن زمان به بعد، شاید به سبب شوکی که مدرنتیته اروپایی به کلیسا وارد کرد، فترتی حدودا سه قرن در تشکیل شورای جهانی به وجود آمد. اولین شورای جهانی کلیسای کاتولیک در دوران مدرن شورای واتیکان اول (First Vatican Council) نام گرفت و در نیمه دوم قرن نوزدهم (در فاصله دسامبر ۱۸۶۹ تا اکتبر ۱۸۷۰ میلادی) برگزار شد. این شورا که در دوران اوج قوت عقلانیت علمی و فلسفی در غرب برگزار می‌شد، در واقع واکنشی واپس‌گرایانه به مدرنیته و روشنگری (Enlightenment) بود. این شورا به دلیل اوضاع جنگیِ آن زمان اروپا در نیمه کار متوقف شد. یک سال تشکیل جلسه شورای اول تنها دو مصوبه داشت که تا به امروز مناقشه‌برانگیزند؛ بنا به نخستین مصوبه، روشنگری و عقلانیت علمی به سبب تشکیک در وحی و عالم غیب شدیدا محکوم است و از آن با عنوان گمراهی یاد شده که باید از سوی مسیحیان رد شود. رهبران کلیسای کاتولیک همین طور لیبرالیسم، مادی‌گرایی، طیبیعت‌گرایی، همه‌خدانگاری (وحدت وجود) و سایر جریان‌های فکری مدرن را محکوم کردند.

مصوبه دیگر شورای واتیکان اول اعلام معصومیت پاپ هنگام سخن گفتن او را در امور و احکام مربوط به ایمان و اخلاق به عنوان معلم مسیحیان بود. این آموزه پیش‌تر هم در کلیسا وجود داشت ولی این بار به صورت سندی رسمی بیان می‌شد و البته اعتراضات بسیاری روشنفکران را برانگیخت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

شورای دوم واتیکان در قرن بیستم

وقوع جنگ‌های اول و دوم جهانی، ظهور نازیسم هیتلری و نسل‌کشی هولوکاست تاثیر شدیدی بر ذهنیت مردم جهان خصوصا در غرب داشت و کلیسا هم نمی‌توانست از این تحولات انقلابی برکنار بماند. بسیاری از متفکران و مصلحان اجتماعی می‌گفتند رویکردهای پیشین کلیسا خود یکی از عوامل توجیه جنایت‌ها در طول جنگ‌های جهانی بود و فشار برای اصلاحات بسیار بود.

نتیجه این فشارها تشکیل شورای دوم واتیکان بود که در فاصله کمتر از یک قرن خروجی‌های بسیار متفاوتی با شورای اول داشت. اسناد پیشرو شورای دوم که در ادامه به آن اشاره می‌شود از تحولات بسیار مهم دنیا پس از جنگ جهانی دوم محسوب می‌شود. 

شورای دوم واتیکان با ابتکار و پیشنهاد پاپ ژان بیست‌وسوم (ژان تلفظ لاتین نام جان در انگلیسی و یوحنا در فارسی است) بین سال‌های ۱۹۶۵تا۱۹۶۲ میلادی با شرکت مقام‌های عالی‌رتبه مسیحی از سراسر جهان تشکیل شد. هدف این شورا آن بود که با توجه به رویدادهای قرن بیستم، کلیسا را با مسائل روز تطبیق دهد. در این شورا برای اولین بار از نمایندگانی از سایر فرقه‌های مسیحی، از جمله کلیساهای پروتستان و ارتدوکس، دعوت رسمی شد. 

نکته دوم ترکیب بسیار متنوع‌تر و متکثرتر شورای دوم در قیاس با شوراهای قبلی بود؛ در مجمع اول واتیکان در قرن نوزدهم فقط کاردینال‌ها و اسقف‌های اروپایی حضور داشتند، امّا در شورای دوم جز ۶۰۰ نماینده اروپایی، بیش از ۱۵۰۰ نماینده از آمریکای لاتین، آسیا، آمریکای شمالی، آفریقا و اقیانوسیه حضور داشتند که وزنه نتایج را به نفع غیراروپایی‌ها سنگین می‌کرد. شورای دوم با خواست و مدیریت دو پاپ برگزار شد؛ ابتکار عمل تشکیل این مجمع نوگرایانه با پاپ ژان بیست‌وسوم بود که البته زودهنگام فوت کرد و سمینارها با هدایت پاپ پل ششم به سرانجام رسید. 

پاپ ژان بیست‌وسوم در روز نخست آغاز به کار شورا در یازدهم اکتبر ۱۹۶۲ برنامه مجمع را «نقد درونی، همگامی با واقعیت‌های نوظهور و گشودگی در برابر زمانه» اعلام کرد (برگرفته از گزارش ایسنا در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۸۶ با عنوان «شورای واتیکان دوم با تغییر نگاه مسیحیت به گفت‌وگو با دیگر ادیان»). 

سند شورای واتیکان دوم درباره رابطه کلیسا با غیرمسیحیان

این شورا در ۲۸ اکتبر ۱۹۶۵ سند مهمی درباره روابط کلیسای کاتولیک با دیگر ادیان، از جمله اسلام و یهودیت، صادر کرد. در بند سوم سند یا بیانیه (declaration) شورا در مورد روابط کلیسای کاتولیک با ادیان غیرمسیحی، موسوم به Nostra Actate، کلیسای کاتولیک برای اولین بار در تاریخِ پس از ظهور اسلام، با یک دید محترمانه از مسلمانان تمجید می‌کرد و مسلمانان و مسیحیان را دعوت می‌کرد که گذشته را به فراموشی بسپارند و آینده‌ای از نو بسازند. این امر به خصوص با در نظر گرفتن تجربه جنگ‌های صلیبی میان مسیحیان و مسلمانان که در آن پاپ و کلیسا یک طرف جنگ بودند اهمیت بسیار زیادی داشت. در جنگ‌های صلیبی که برای حدود سه قرن در فاصله اواخر قرن یازدهم تا انتهای قرن سیزدهم میلادی رخ دادند، ده‌ها و صدها هزار نفر کشته شده بودند. حالا در بند سوم «سند شورای واتیکان دوم درباره رابطه کلیسا با غیرمسیحیان» (Nostra Actate) برای اولین بار می‌خواندیم: 

«کلیسا، مسلمانان را نیز با احترام می‌نگرد. آنان خداوند یکتا، زنده و قائم به نفس را می‌پرستند که مهربان و قادر و خالق آسمان و زمین است و با انسان‌ها سخن گفته است. مسلمانان تلاش می‌کنند که از صمیم قلب تسلیم اوامر غیبی خداوند باشند. درست همانند ابراهیم که تسلیم خداوند بود و ایمان اسلامی مشتاق است که خود را به ابراهیم متصل نماید. هرچند مسلمانان مسیح را به عنوان خدا نمی‌شناسند، ولی او را به عنوان یک پیامبر احترام می‌گذارند. آن‌ها همچنین به مریم، مادر باکره او احترام می‌کنند و گاهی حتی از او مخلصانه استمداد می‌طلبند. جز این، آن‌ها منتظر روز جزا هستند که خداوند پاداش تمام کسانی را در آن روز پس از مرگ برخاسته‌اند، عطا خواهد کرد. بالاخره، آن‌ها به زندگی اخلاقی ارج می‌نهند و خدا را به ویژه از طریق نماز، صدقه و روزه می‌پرستند.» (ترجمه برگرفته از یادداشت «شورای واتیکان دوم» در سایت راسخون، به کوشش عارفه گودرزوند) 

در ادامه بند سوم در مورد مسلمانان با اشاره تلویحی به جنگ‌های صلیبی آمده بود: 

«متجاوز از چندین قرن میان مسیحیان و مسلمانان کشمکش‌ها و اختلافات بسیاری رخ داده است ولی اکنون این شورای مقدس از همگان می‌خواهد که گذشته را فراموش کنند و مخلصانه برای تفاهم متقابل تلاش کنند و با یکدیگر در جهت حفظ و اشاعه منافع تمام بشر، عدالت اجتماعی، ارزش‌های اخلاقی و صلح و آزادی بکوشند.» (همان) 

بقیه این سند در مورد رابطه‌ کلیسا با سایر ادیان است. بند دوم در مورد هندوئیسم و بودیسم است و بند چهارم آن در مورد رابطه با یهودیان. 

جان رالز و سند «آزادی‌های دینی» شورای واتیکان دوم

در پایان بد نیست به یکی دیگر از اسناد بسیار مهم شورای واتیکان دوم در باب آزادی‌های دینی، موسوم به Dignitatis Humanae اشاره کنیم. بیانیه آزادی‌های دینی یا Dignitatis Humanae که در تاریخ ۷ دسامبر ۱۹۶۵ از سوی شورای دوم صادر شد، در بحث رواداری بسیار مورد توجه فلاسفه سیاسی قرار گرفته است. جان رالز فیلسوف سیاسی مشهور آمریکایی و نظریه‌پرداز لیبرالیسم سیاسی که نگارنده تز دکتری خود را در مورد اندیشه‌های او نگاشته، در مقاله مهم «بازنگری در ایده خرد عمومی» (پاورقی ص. ۷۹۶) صدور این سند را از سوی شورای دوم واتیکان، نقطه عطفی در پذیرش لیبرال-دموکراسی و احترام به آزادی ادیان از سوی کلیسا می‌داند و از آن با تحسین یاد می‌کند. بر اساس این سند، کلیسای کاتولیک روم برای اولین بار در تاریخ، آشکارا تعهد خود را به اصل آزادی دینی مندرج در قوانین اساسی‌ لیبرال-دموکراتیک مدرن بیان کرد. (برای توضیح بیشتر بنگرید به کتاب نگارنده Meysam Badamchi, Post-Islamist Political Theory, pp. ۳۰-۳۱)

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه