در این اواخر میزان انتقادها از سیاستهای ایالاتمتحده در خاورمیانه افزایش یافته و بسیاری از ناظران و سیاستمداران خواستار کاهش نقش واشنگتن در این منطقه حساس و پرتلاطم شدهاند. مارتین ایندک، دستیار پیشین وزیر امور خارجه آمریکا، سال گذشته مقالهای با عنوان «خاورمیانه دیگر ارزشی ندارد» در نشریه وال استریت ژورنال نوشت و از کشورش خواست که «جاهطلبیهای بزرگ» خود را در خاورمیانه کنار بگذارد زیرا به باور وی، خاورمیانه دیگر لایق این همه رنج و هیاهو نیست.
پس از گذشت حدود ۲۰ سال از حادثه ۱۱ سپتامبر، ایالاتمتحده نزدیک به ۶.۴ تریلیون دلار صرف جنگهای کرده که فرجام آنها به بیثباتی منطقه منجر شده است اما این درگیریها دستاورد چندانی از خود بر جا نگذاشتهاند. ایالاتمتحده علیرغم اینکه حدود ۶۰ هزار نیروی جنگی در خاورمیانه دارد اما ادامه حضورش تقریبا هیچ تاثیری در کاهش درگیریهای عمیق منطقه نداشته است. آشفتگی اوضاع در سوریه، لیبی و یمن، تشدید بیثباتی در عراق، تنشهای پیوسته با ایران، ادامه جنگ در افغانستان و شکست دولت لبنان، شواهدی بر صحت این مدعا هستند. حتی جنگ علیه تروریسم با وجود پایان دادن به کنترل داعش بر سرزمینهای وسیعی در خاورمیانه، نتوانست بساط تروریسم را برچیند. از اینرو، واقعیتهای مزبور، فرصتی تاریخی برای رئیسجمهور جو بایدن است تا در پرتو آن روندی را پیش بگیرد که زمینه تامین منافع آمریکا در منطقه را فراهم کند.
ایالاتمتحده باید برای ایجاد تعادل در منطقه از همه عناصر قدرت و گزینهها اعم از دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی استفاده کند و این امر نه تنها به سود کشورهای منطقه است که میتواند به نفع واشنگتن نیز تمام شود. البته اوضاع کنونی منطقه مستلزم کاهش حضور نظامی آمریکا و افزایش سریع نفوذ دیپلماتیک آن است تا جنگهای نیابتی بین طرفهای مختلف در منطقه کاهش یابد، به گسترش روزافزون نفوذ ترکیه و ایران در منطقه پایان داده شود و میانجیگری جدی برای برونرفت از چالشهای منطقه در مقیاس وسیعتری آغاز شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شکی نیست که دنبال کردن یک استراتژی متعادل، نیازمند کاهش حضور گسترده نظامی ایالاتمتحده، به ویژه در فرودگاههای بزرگ، بندرها و سایر مراکز تجهیزات نظامی است که از گذشته تاکنون وجود داشته است. در عوض، ایالاتمتحده میتواند برای اطمینان از امنیت نیروهای زمینی خود در منطقه، سامانههای موشک کروز را مستقر سازد و از اطلاعات نظامی برای راهنمایی نیروهای هوایی، دریایی و سلاحهای دوربرد بهرهبرداری کند.
استراتژی که ایالاتمتحده باید برای دستیابی به توازن قوا در منطقه دنبال کند، اقدامات دیگری را نیز شامل میشود که مهمترین آنها سرکوب سازمانهای جهادی مانند داعش و القاعده است. دولتهای اوباما و ترامپ در حمایت از مبارزه علیه تروریسم، به ویژه داعش به موفقیتهای قابل ذکری دست یافتند و ایجاب میکند تا این کارزار علیه تروریسم همچنان ادامه داشته باشد.
از سوی دیگر، واشنگتن باید مانع تاثیر نفوذ منفی ترکیه بر پیمان آتلانتیک شمالی شود. افزون بر آن، ایالاتمتحده میتواند در درگیری که بین یک محور به رهبری ترکیه و محور دیگری به رهبری یونان در شرق دریای مدیترانه جریان دارد، برای همکاری با اتحادیه اروپا، نقش مثبتی ایفا کند تا از طریق گفتوگو و میانجیگری، به ناسازگاری و تنش بر سر سرزمینهای شرق مدیترانه پایان داده شود و هر چند ممکن است آنکارا درصدد اتخاذ تصمیمی برای یک اقدام نظامی مخاطرهآمیز و رویارویی نظامی با یونان یا مصر بر آید، اما در این صورت هم ایالاتمتحده با رایزنی با متحدان اروپایی خود، میتواند مسئله اخراج ترکیه از پیمان ناتو را مورد بررسی قرار دهد.
در رابطه به چگونگی برخورد با ایران، ایالاتمتحده به گفتوگوهای مجدد در مورد برجام نیاز دارد و برای اطمینان از موفقیت توافقنامه هستهای و تداوم آن، باید سایر قدرتهای منطقهای، به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیجفارس در آن مشارکت داشته باشند.
منازعه اعراب و اسرائیل یکی دیگر از پروندههای داغ و حساس در منطقه است که نیازمند یافتن یک راهحل است. در این راستا، توافقنامههای عادیسازی روابط که به تازگی میان شماری از کشورهای عربی و اسرائیل به امضا رسیده است را میتوان مقدمه و نشانهای از آغاز صلح فراگیر در خاورمیانه دانست؛ اما این صلح، در گرو دستیابی به عدالت است؛ از جمله اجرای راهحل دو کشور، ایجاد کشور مستقل فلسطین که پایتخت آن بیتالمقدس باشد و عقبنشینی اسرائیل از تمام سرزمینهایی که آنها را در پنجم ژوئن سال ۱۹۶۷ اشغال کرده است. در واقع، اگر ایالاتمتحده میخواهد صلح عادلانه و فراگیری را در خاورمیانه برقرار کند، بهترین چارچوب برای اعتماد به آن، ابتکار صلح عربی است که در سال ۲۰۰۲ در اجلاس سران کشورهای عربی در بیروت ارائه شد.
در حالیکه گسستن روابط ایالاتمتحده با خاورمیانه به گونهای که منافع آمریکا حفظ شود در ظاهر روندی دشوار به نظر میرسد اما چنین اقدامی میتواند در درازمدت واقعبینانه و عملی باشد. ایالاتمتحده نیاز دارد تا قبل از برداشتن گام دیگر برای مرحله بعدی، به قضاوت در مورد چگونگی درک منطقه از هر مرحله بپردازد و این امر مستلزم دیپلماسی قوی است که هدف عمده آن، تلاش برای کاهش حضور نظامی، تعهد به حرکت به سمت تنشزدایی، آغاز گفتوگوهای سیاسی-نظامی و اتخاذ اقدامات لازم برای اعتمادسازی بین بازیگران منطقهای است.
به عبارت دیگر، اگر ایالاتمتحده بخواهد با کمترین هزینه به حضور خود در خاورمیانه ادامه دهد و منافع خود را در آن حفظ کند، لازم است درصدد اتخاذ استراتژی متعادل و متوازنی برآید که منافع کشورهای منطقه را نیز در نظر بگیرد.