ورزش زنان به پول نقد بیشتر از پوشش خبری احتیاج دارد

جوان او ریوردان - آیریش تایمز  - ترجمه برای ایندپندنت فارسی: سولماز شریف

همیشه مکالمه عجیبی داشتم وقتی کسی از من می پرسد که چرا از تحصیل در رشته جرم شناسی به خبرنگاری ورزش روی آوردم. در واقع از من سوال می شود که آیا برای پول و یا بلیط مجانی بازیها به این رشته روی آوردم. جواب هیچکدام نیست چون اکثر سکوی خبرنگاران در کل ایرلند آنقدر دور از دسترس هستند که خیلی خواستنی نیستند. (به قول یکی از خبرنگاران درباره استادیوم سمپل باید از یک کوه بالا رفت). در مورد پول، در کنفرانسهایی که شرکت می کنم معمولا یک مرد پولدار که با هواپیمای جت شخصی اش به آن کنفرانس سفر کرده، می گوید که پول همه چیز زندگی نیست.

وقتی از من خواسته شد این ستون را بنویسم و گفته شد که موضوعش ورزش زنان است، قیافه ام طوری شد که انگار لیمو ترش خورده باشم. در پس ذهنم جمله پدرم تکرار می شد که می گفت: «هیچوقت نمی دونی چی به کجا ختم می شه.» چند مقاله و ستون خواندم و متوجه کلیت ماجرا شدم: باید کمی درباره کمبود امکانات غر بزنم، آمارها را تحلیل کنم و آنها را با کمبود امکانات مقایسه کنم و بگویم که از چیزهایی که دارید بهترین استفاده ها را بکنید. من هم این پیشنهاد را قبول کردم.

فوتبال دوست دارم، فوتبال آمریکایی دوست دارم، درباره راگبی بلوف می زنم، یک دوست دختر دروازه بان داشتم و دو دختر هاکی باز می شناختم و چند نفر دیگر که در سخنرانی هایم آشنا شدم. وقتی سخنرانی رنا باکلی را در یک برنامه شنیدم که می گفت آرزو دارد با ورزش زنان مثل ورزش مردان برخورد شود، زاویه تازه ای یافتم.   

شما احتمالا می دانید که نیل مورگان چند درصد الکل می نوشد و یا رحیم استرلینگ چه مدل ماشینی سوار می شود ولی احتمالا نمی دانید که جنی ایگن از رحم مادرش قایقرانی می کرده، نیام مک آرتی تا زمان دانشجویی حتی نمی دانسته پرتاب دیسک چیست و چند سال بعد برنده مدال و امید دریافت مدال ایرلند شد. احتمالا این را هم نمی دانید که تیم هاکی که در جام جهانی خوش درخشید، جایی برای ماندن نداشت و مربی تیم ،گراهام شا، مجبور شد با تیم بلژیک چانه زنی کند تا اعضای تیم در اتاقشان بمانند.
وقتی مجموعه بیست در بیست و اینوستک جایزه ماهانه هزار پوندی را برای بهترین گزارش رسانه ای از  ورزش زنان را شروع کردند، من فکر کردم شاید من بگیرم. ولی صادقانه بگویم نتوانستم تصور کنم که با یک ورزشکار زن مصاحبه ای انجام بدهم و جایزه را ببرم اما همه پول را برای خودم نگه دارم. در حالیکه تیم های دختران جوان برای وسایل اولیه شان و مکان تمرین به کمک احتیاج دارند تا بتوانند پیشرفت کنند. وسایل اولیه یک باشگاه ورزشی می تواند تا ۸ هزار پوند خرج بردارد. اگر باشگاه شما بخواهد وسایل مورد نیاز یک چمن را هم اضافه کند بین دو هزار پونصد تا پنجاه هزار پوند هزینه برمی دارد. باشگاهی نزدیک من برای تهیه پروژکتورها که وسیله ضروری برای فضای باز هستند، ۷۵ هزار پوند خرج کرد. حتی زمینهای شنی می توانند نزدیک به ۲۵۰ هزار پوند هزینه داشته باشند.   

پوشش گسترده

در مقایسه با این رقمها، هزار پوند در ماه به نظر خیلی ناچیز می آید ولی یک چیز کوچک می تواند تاثیری بزرگ بگذارد. متوجه هستم که این دو شرکت در تلاش افزایش پوشش خبری در زمینه ورزش زنان هستند ولی با علم به اینکه چقدر باشگاهها به این پول احتیاج دارند،‌ آیا بهتر نیست که این پول را به جایی بدهند که سوژه خبرنگاران برای پوشش خبری هستند؟

طی تقریبا دو سالی که این ستون را می نویسم از دیدن افراد تازه لذت بردم و به ورزشهایی رفتم که فکرش را هم نمی کردم. وقتی به ایده این ستون فکر می کردم، فکر کردم پله ای برای من به چیزهای بزرگتر خواهد بود و ورزش زنان الان یکی از حوزه های بسیار هیجان انگیز برای پوشش است. می خواهم بگویم پوشش رسانه ای ورزش زنان برای من یک شغل نیست. انجامش می دهم چون دوست دارم. به پول جایزه آن احتیاج ندارم. جایزه حتما در سابقه کاری من خواهد درخشید ولی ترجیح می دهم ببینم که باشگاه محلی ام چیزهایی را که برای زنان و دختران لازم دارد تهیه می کند. سال گذشته ۷۷ مدال برای ایرلند دریافت شد که ۴۴ نفر آنان زن بودند.

دلیل این اتفاق نوشتن یک مقاله توسط یک خبرنگار نبود. این به دلیل سرمایه گذاری بر روی پیشرفت زنان ورزشکار اتفاق افتاد. نسلی را پرورش می داد که گرسنه و خواهان گرفتن مدال بودند که صفحات اول آینده را شامل می شوند.


 

بیشتر از