تنشهای روز افزونی که در منطقه غرب آسیا به خصوص منطقه خلیج فارس، جریان دارد، بیسابقه است. حتی با مقایسه با دهه هشتاد قرن گذشته که گواه جنگ نفتکشها میان ایران و آمریکا بود. ابرهای سیاهی که در آسمان این منطقه متراکم شده، از وقوع یک توفان سهمگین خبر میدهد که شاید به ویرانی منطقه منتهی گردد. آنچه باعث تأسف است این استکه جهتهای دخیل، نه تنها هیچکاری برای آرام کردن اوضاع انجام نمیدهند، بلکه هر کس به نوبت خود در پیچیده شدن بحران کمک میکند، بویژه ایران که با اقدامات تحریک آمیزش، بر تنشها میافزاید.
این توفانی که منطقه را فرا گرفته نه تنها باعث تشویش کشورهای منطقه است، بلکه بسیاری از پایتختهای کشورهای جهان را نیز نگران کرده است. تنش، در آغاز منحصر بود به دو بازیگر عمده یعنی آمریکا و ایران بهعنوان عامل اساسی ناامنی و نا آرامی در منطقه، اما پس از توقیف نفتکش بریتانیایی توسط سپاه پاسداران ایران، بریتانیا هم وارد بحران شد. اما اینبار نه برای ایفای نقشی در آرام کردن اوضاع و جستجوی راهی برای کاهش تنشها، بلکه بهعنوان یک شریک در کنار آمریکا و یکی از جهتهایی که در معرض اقدامات تحریک آمیز ایران قرار گرفته است. اعمال تحریک آمیز ایران از هدف قرار دادن نفتکشها در بندر فجیره در ۱۲ ماه مه گذشته و نفتکش ژاپنی در ۱۳ ژانویه، آغاز شد و به توقیف نفتکش بریتانیایی انجامید که نمیتوان آن را از توقیف نفتکش ایرانی در تنگه جبل الطارق، جدا دانست.
قدرت نمایی
چنین به نظر میرسد که واکنش ایران در برابر توقیف نفتکش خود در تنگه جبل الطارق، بیانگر نگرانی ایران از تلاش واشنگتن برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران باشد. از جانب دیگر، آنچه واشنگتن در شرایط کنونی میخواهد به آن بپردازد، شکار نفتکشهای ایرانی در آبهای بینالمللی یا گذرگاههای دریایی دور از تنگه هرمز است تا ایران که همواره تهدید به مسدود کردن تنگه هرمز میکند در صورت مسدود شدن صادرات نفتش، بهانهای به دست نیاورد. از این جهت واکنش ایران در برابر محاصره آمریکا، منحصر به مناطق مشترک در آبهای خلیج فارس نخواهد بود که در این صورت، نه تنها واکنش در برابر آمریکا، بلکه تهدید مستقیمی برامنیت انرژی تلقی خواهد شد که مداخله بینالمللی را در کنار مداخله آمریکا در پی خواهد داشت.
رژیم ایران با اقدام به سرنگون کردن پهپاد آمریکایی و توقیف چندین نفتکش از کشورهای مختلف، میخواست این پیام را به واشنگتن بفرستد که ایران آماده مواجهه تا آخرین حد نهایی آن است. این در عین حال بیانگر این است که تهران از ادامه حالت «نه جنگ، نه مذاکره» که باعث بالا رفتن هزینهها میشود، نگران است. اما دولت آمریکا از کشانده شدن امور به نقطهای که برخی از جناحهای رژیم تهران خواستار آن هستند، متردد به نظر میرسد. در مقابل، نیروهایی در داخل رژیم ایران هستند که سخت تلاش میکنند تا راه را به روی هر نوع رویارویی نظامی ببندند و دروازه گفتوگو و مذاکره را بر اساس اصل احترام متقابل و بدور از فشارهای ناشی از تحریمها، باز کنند. اما به نظر میرسد، آنها اکنون احساس میکنند که تمام تلاشهایشان، برای دستیابی به یک نقطه مشترک با آمریکا، بینتیجه مانده است. سخنان اخیر دونالد ترامپ، مبنی بر مشکل شدن مذاکره با تهران و مساعی آمریکا برای بسیج کردن جامعه جهانی، به هدف دستیابی به ساز و کاری برای مقابله با اعمال تحریک آمیز ایران، مشکل این نیروها را پیچیدهتر خواهد کرد.
بالا گرفتن تنشها در خلیج فارس و تنگه هرمز، برخی از کشورهای منطقه مانند عمان و عراق را وا داشته تا برای کاستن تنشها و جلوگیری از خروج ایران از برجام، به تحرکاتی دست بزنند. چون این کشورها به خوبی درک کردهاند که خروج ایران از برجام ممکن است منطقه را در جنگ ویرانگری فرو برد که امنیت و ثبات منطقه را بر باد دهد و چه بسا که عواقب و تبعات آن بر منطقه محدود نمانده بلکه امنیت و ثبات جهانی را در خطر اندازد.
میانجیگری عمان و عراق
سلطاننشین عمان با هر دو طرف درگیر بحران اخیر، یعنی ایران و بریتانیا روابط خوبی دارد؛ از این جهت سعی میکند به عنوان میانجی از شدت تنشها بکاهد و راهی برای حل مشکل پیدا کند. به ویژه که بریتانیاییها تأکید دارند که نفتکش آنها در آبهای داخلی عمان توقیف شده است. در همین راستا وزیر خارجه عمان یوسف بن علوی، در همین ماه یک بار به تهران سفر کرده و قرار است بار دوم نیز از تهران دیدار کند.
به همینگونه عراق نیز روابط بسیار حسنه با رژیم ایران دارد. بر همین اساس است که نخست وزیر عراق عادل عبدالمهدی، به طور ناگهانی به حرکت افتاده و میخواهد میان ایران و آمریکا، پا درمیانی کند. وی که قرار است در یک سفر خانوادگی، به نزدیکی به فرانسه سفر کند، میخواهد در چارچوب طرح امانوئل مکرون برای گشودن دروازه مذاکره میان تهران و واشنگتن، پا درمیانی کند.
تلاش کشورهای یاد شده برای پا درمیانی، برخاسته از این نگرانی است که مبادا تنشها به جایی برسد که زمام امور از دست برود و دیگر راهی برای بازگشت وجود نداشته باشد که در این صورت، تبعات آن دامن همه را خواهد گرفت. بهویژه عراق که از سال ۲۰۰۳ به این سو، روابط بسیار متوازن و دقیقی با ایران بهعنوان یک بازیگر منطقهای و دارای مشترکات جغرافیایی و صاحب نفوذ در داخل عراق، از یک طرف و با آمریکا بهعنوان یک ابر قدرت تأثیرگذار، از طرف دیگر، برقرار کرده است. این روابط گرچه نفوذ ایران را در عراق افزایش داد، اما سبب شد تا عراق بتواند خود را از اثرات منفی کشمکشهای موجود میان آمریکا و ایران، در دوران اوباما، به دور نگهدارد. حالا هم یکی از اهداف عراق از تلاشهای میانجیگری این است که خود را از تبعات تنشهای فعلی میان ایران و آمریکا به رهبری دونالد ترامپ، مصون نگه دارد.
بدون شک پیروزی تلاشهای منطقهای و بینالمللی، در متقاعد کردن ایران به خودداری از اقدامات تحریکآمیز و حفظ آنچه از برجام باقی مانده و بازگشت به میز مذاکرات، در گرو توانایی رژیم ایران، در ایجاد توازن میان جناح تندرو طرفدار تنش و جناح طرفدار گفتوگو و تفاهم با آمریکا و کشورهای منطقه و جهان است، تا همه پروندههای مورد اختلاف حل و فصل شود و آرامش، امنیت و ثبات به منطقه باز گردد.
© IndependentArabia