بزرگداشت سینمای مستقل: آغاز جشنواره ساندنس آمریکا

امسال خبری از حضور سینمای ایران و ایرانی در ساندنس نیست

رابین رایت، نقش اول فیلم «زمین»- اختصاصی جشنواره ساندنس

ماه ژانویه در تقویم سینمای جهان سال‌ها است بیش از همه با یک مکان تداعی می‌شود: ایالت یوتا در جنوب غرب آمریکا. این ایالت نزد بیشتر مردم عادی به کوهستان‌های زیبا و دینِ اکثریت مردمش (مذهب مورمون) معروف است اما بین سینمادوست‌ها معنای دیگری دارد. از سال ۱۹۷۸ یوتا میزبان جشنواره سینمایی ساندنس بوده که حالا سال‌ها است به عنوان کعبه سینمای مستقل آمریکا شناخته می‌شود. سینمادوستان عادت کرده‌اند ژانویه هر سال در میان برف و بوران زمستان خودشان را به شهر دورافتاده پارک سیتی برسانند که نزدیک یک ساعت با نزدیک‌ترین فرودگاه فاصله دارد. آن‌ها با تحمل مشقات بسیار گرد می‌آیند تا آخرین‌های سینمایی که خودش را «مستقل» معرفی می‌کند تماشا کنند.

بنیانگذاری ساندنس بیش از هر چیز حاصل هم‌فکری و خوش‌فکری مسئولین ایالت یوتا و رابرت ردفورد، بازیگر نام‌آوازه آمریکایی و حامی همیشگی سینمای باصطلاح «مستقل» آمریکایی است.

امسال اما ساندنس هم مثل بقیه رویدادهای سینمایی جهان باید با شرایط دنیاگیری کرونا سر کند. ساندنس امسال عمدتا مجازی برگزار می‌شود و تعداد فیلم‌هایش کم‌تر از همیشه است. البته برخی فیلم‌های جشنواره در شهرهایی در سراسر آمریکا در فضای آزاد نمایش داده می‌شوند (شهرهایی که مهم‌ترین‌هایشان سان فرانسیسکو در کالیفرنیا، آتلانتا در جورجیا و آستین و دالاس در تگزاس محسوب می‌شوند اما نه دو شهر اصلی سینمایی آمریکا یعنی نیویورک و لس آنجلس.)

منتقدین سینمایی با طنز به این اشاره کرده‌اند که ساندنس امسال با ساندنس‌های کوهستانی و پر برف و باران معمول خیلی تفاوت دارد و می‌توان از مبل اتاق نشیمن جشنواره را دنبال کرد؛ گرچه همه اعتراف می‌کنند که دل‌شان برای همان فضای پرمشقت تنگ شده.

جنسِ ساندنس

هر جشنواره‌ای فیلم‌هایی از جنس و رنگ و بوی خود به دنیا ارائه می‌کند: برلین زمستانی با فیلم‌های آلترناتیو و جلوتر از زمان خود شناخته می‌شود و کن بهارانه با فیلم‌های کارگردان‌های مولف. ساندنس هم در این سال‌ها به سبک خود رسیده.

سال گذشته که هنوز خبری از کرونا نبود فیلم‌های ساندنسی به یادماندنی‌ بسیاری داشتیم. مثلا «پالم اسپرینگز» ساخته مکس بارباکو که داستانی غریب و علمی تخیلی از دو غریبه داشت که در یک مراسم ازدواج با هم آشنا می‌شوند و سپس در چرخه زمانی غریبی گیر می‌کنند. یا «میناری»، ماجرای خانواده‌ای از مهاجرین کره‌ای که به مزرعه‌ای در ایالت آرکانزای آمریکا نقل مکان می‌کنند و زندگی جدیدی در میان کوهستان‌های اوزارکس بر پا می‌کنند. مورد محبوب من البته «خرس سیاه»، یکی از بهترین فیلم‌های سال گذشته، بود. در این ساخته لورنس مایکل لوین، اوبری پلازا در نقش دختری جذاب و اما کمی عجیب و غریب می‌درخشد (نقشی که پلازا بهتر از هر کسی بازی می‌کند.) همان‌طور که می‌بینید موضوعات این فیلم‌ها تفاوت‌های آشکاری با همدیگر دارند اما انگار نواری نامرئی آن‌ها را به هم وصل می‌کند: مخلوط کمدی و تم‌های سیاه؛ تم علمی-تخیلی در کنار واقع‌گرایی.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

قدیمی‌ترها شاید ساندنسی‌ترین فیلم تاریخ را «عجیب‌تر از بهشت» کمدی ساخت جیم جارموش بدانند که در سال ۱۹۸۵ جایزه ویژه هیات داوران را از آن خود کرد و به دنیای سینما نشان داد که این جشنواره مستقل در میان کوهستان‌ راکی می‌تواند جهان را غافلگیر کند. در سال‌های گذشته البته فیلم‌هایی که شاید به نوعی دیگر مستقل محسوب می‌شوند و آن رنگ و بوی عجیب غریبی جارموشی را ندارند هم در جشنواره درخشیده‌اند. مثلا «مرا به اسم خودت صدا بزن» ساخته لوکا گوآدانینوی ایتالیایی که یک سال پیش از آن‌که دل جهانیان را برباید اولین نمایش خود را در ساندنس داشت. بیش از یک سال پس از نمایش در ساندنس بود که این فیلم نامزد چهار جایزه اسکار از جمله اسکار بهترین فیلم شد و فیلم‌نامه آن جایزه بهترین اسکار در زمینه فیلم‌نامه‌های اقتباسی را گرفت. این اقتباس از رمان آندره آسیمانِ متولد مصر و ایتالیایی‌تبار با لطافت خود، با تصویرهای سحرانگیزی که از منطقه توسکانی ایتالیا به نمایش گذاشت و با رابطه به یاد ماندنی دو بازیگر اصلی‌اش، آرمی همر و تیموتی شالامه، از تاثیرگذارترین فیلم‌‌های سال بود.

این فیلم البته قریب ۴۲ میلیون دلار هم فروش کرد تا ثابت شود که «مستقل» بودن ساندنس موضوع آنقدرها روشن و سرراستی نیست. شرکت‌های بزرگ پخش اینترنتی چندین سال است که با جیب‌های پر به ساندنس می‌آیند. سال گذشته دو شرکت هولو و نئون با همدیگر بیش از ۱۷.۵ میلیون دلار برای «پالم اسپرینگز» پرداخت کردند که در نوع خود بی‌نظیر بود. فیلم مستند «اردوگاه تابستانی پسران» که داستان هزار پسر نوجوان در ایالت تگزاس آمریکا است که در اردوگاهی برای ترویج دموکراسی در کشورشان شرکت می‌کنند نیز ۱۲ میلیون دلار از اپل و «ای ۲۴» دریافت کرد.

ساندنس امسال

ساندنس پارسال بیش از ۱۱۸ فیلم داشت. ساندنس امسال که از دیروز (پنجشنبه) آغاز شد و یک هفته ادامه خواهد داشت بیش از ۷۳ فیلم بلند و ۵۰ فیلم کوتاه ارائه می‌کند.

از ویژگی‌های امسال بها دادن به کارگردان‌هایی است که با اولین فیلم خود به میدان می‌آیند و البته بعضی‌هایشان بازیگران کارکشته‌ای هستند. مثلا رابین رایت که به عنوان نقش اول زن در «خانه پوشالی» درخشید با اولین فیلم سینمایی ساخت خودش به میان آمده: «زمین» که رایت در آن نقش اصلی را بازی می‌کند ماجرای زنی است که تا پای مرگ می‌رود و حالا باید دوباره به زندگی بازگردد. ربکا هالِ انگلیسی را با بازی‌هایش در تلویزیون بریتانیا و نقش ویکی در «ویکی کریستینا بارسلونا»ی وودی آلن می‌شناسیم که بخاطرش نامزد گلدن گلوب شد. او حالا دست به کارگردانی زده: «گذار» با بازی تسا تامپسون («بببخشید مزاحمت شدم») و روت نیگا («دوازده سال برده») از داغ‌ترین فیلم‌های امسال ساندنس است. این اولین ساخته خانم هال ماجرای دو کودک با پیشینه نژادی مخلوط سیاه‌پوست و سفیدپوست در نیویورک اواخر دهه ۱۹۲۰ است که در بزرگسالی دوباره همدیگر را پیدا می‌کنند. پیشینه هر دو بازیگر اصلی به این داستان می‌خورد: خانم تامپسون مادری با پیشینه سفیدپوست، پانامایی و مکزیکی دارد و پدرش جزو آفریقایی‌تباران پاناما است. خود او هم متولد لس آنجلس و بزرگ‌شده این شهر و منطقه بروکلین در نیویورک است. خانم نیگا متولد آدیس آبابا، پایتخت اتیوپی، است و پدرش اهل این کشور و مادرش اهل ایرلند است. خود او البته در چهار سالگی از اتیوپی رفت و بزرگ‌شده ایرلند است.

 

جرود کارمایکل، کمدین و بازیگر آمریکایی آفریقایی‌تبار و فران کرانز که هم با فیلم‌هایی مثل «کلبه‌ای در جنگل» (۲۰۱۱) معروف است و هم بخاطر نقش‌هایش در صحنه تئاتر نیویورک، دیگر دو بازیگری هستند که اولین ساخته‌های خود در مقام کارگردان را به ساندنس امسال می‌آورند.

از دیگر فیلم‌های مطرح ساندنس امسال (که بیشتر آن‌ها هم حاصل کار فیلم‌اولی‌ها هستند) به پنج مورد اشاره می‌کنیم:

۱- «سوارکار» ساخته کلینت بنتلی در بخش «مسابقه آمریکا». داستان سوارکار قهرمانی که با چالشی آشنا روبرو است: جوان سوارکاری که سر و کله‌اش ناگهان پیدا می‌شود و مدعی است که پسر او است.

۲- «زیبای من» در بخش «نسل بعد» جشنواره، اولین ساخته بلند ماریون هیل جوان که هم به علت داستان عشق هم‌جنس‌گرایانه‌اش و هم بخاطر لوکیشن‌های مسحورکننده‌اش در جنوب فرانسه باعث شده منتقدین آن‌را هنوز ندیده با «مرا با نام خودت صدا کن»‌ مقایسه کنند.

۳- «همه‌مان به نمایشگاه جهانی می‌رویم» در بخش «نسل بعدی»  اولین ساخته جین شونبرون. داستان دختر نوجوان تنهایی که وارد یک بازی اینترنتی خطرناک می‌شود.

۴- «کاپیتان‌های الزعتری» اولین ساخته علی الاعرابی، داستان دو پسر جوان عاشق فوتبال که در اردوگاه پناهندگان سوری در اردن با همدیگر دوست می‌شوند.

۵- «اولین قرار ملاقات» در بخش «نسل بعدی» ساخته مشترک مانوئل کرازبی و دارن ناپ که به نظر بیشتر شبیه فیلم‌های سبک قدیمی‌تر ساندنس است: مخلوطی از کمدی‌های عاشقانه دبیرستانی دهه هشتاد میلادی با سورئالیسم کمدی‌های سیاه همان دهه.

در بین مستندهای امسال توجه‌ها بیش از همه به فیلمی پخش شده که دیشب در روز اول جشنواره پخش شد: «تابستان روح (یا وقتی انقلاب را نمی‌شد از تلویزیون پخش کرد)» ساخته کوئست‌لاو، موزیسین شهیر آمریکایی از گروه هیپ هاپِ «ده روتز.» این فیلم داستان جشنواره فرهنگی هارلم در سال ۱۹۶۹ است. هارلم نام محله‌ای سیاه‌پوست‌نشین در شمال جزیره منهتن نیویورک است که سال‌ها است قلب جهان فرهنگی آفریقایی‌تباران آمریکا محسوب می‌شود. آن جشنواره تاریخی هارلم را تاریخدانان نسخه‌ای فراموش‌شده از جشنواره مشهورتر «ووداستاک» می‌دانند که تابستان همان سال چند صد کیلومتر در شمال هارلم در مزرعه‌ای در ایالت نیویورک برگزار شد و با حضور بیش از ۴۰۰ هزار نفر به نماد عصر ضدفرهنگ بدل شد.

دنیاگیری کرونا هم طبعا موضوع برخی فیلم‌های ساندنس امسال است. دیشب اولین مورد اینچنینی را دیدیم: مستندِ «در یک نفس» ساخته نانفو وانگِ چینی‌تبار است، کارگردانی که دست بر قضا سال طوفانی ۲۰۲۰ را در شهر ووهانِ چین یعنی مرکز اولیه نشر ویروس کرونا آغاز کرد. خانم وانگ تجربه خودش و تجربه دو کشور زادگاه و محل زندگی‌اش (چین و آمریکا) را به فیلمی تبدیل کرده که سعی می‌کند ضمن روایت دنیاگیریِ کرونا نکاتی در مورد دیکتاتوری و دموکراسی هم به بیننده بدهد. این فیلم اما رویهمرفته نه آنقدر گیرا است و نه آنقدر به فکر فرو برنده گرچه به یک بار دیدن می‌ارزد. خانم وانگ دو سال پیش با «ملت تک‌فرزندی» جایزه بزرگ هیات داوران ساندنس را از آن خود کرده بود و اما امسال بعید است جزو ستاره‌های جشنواره باشد. «در یک نفس» چند ماه دیگر از شبکه «اچ بی او» پخش می‌شود و مخاطبین وسیع‌تری خواهد یافت.

از دیگر فیلم‌های کرونایی امسال مستند «روزی در زندگی ۲۰۲۰» است که بر اساس ۱۵ هزار ساعت فیلمی ساخته شده که کاربران یوتیوب از سراسر جهان از زندگی‌شان در طول یک روز (۲۵ ژوئیه ۲۰۲۰) برای کارگردان، کوین مک‌دونالد، فرستاده‌اند. مجموعا ۳۹۲ هزار نفر برای آقای مک‌دونالد فیلم‌هایی از زندگی خصوصی‌شان فرستاده‌اند. او ده سال قبل هم فیلم مشابهی با همین ستکنیک ساخته بود. داستان‌های تمام این قریب نیم میلیون نفر البته مربوط به کرونا نیست: از جمله دختری روس را می‌بینیم که مشغول چرای بزغاله‌هایش است و مردی در ایالت اوهای آمریکا که مثل همیشه برای سرگرمی رفت و‌آمد قطارها را تماشا می‌کند.

بر خلاف سال قبل که مسعود بخشی با «یلدا» در ساندنس حضور داشت متاسفانه امسال خبری از حضور سینمای ایران و ایرانی در ساندنس نیست.

بیشتر از فرهنگ و هنر