زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه آمریکا برای صلح افغانستان، به دوحه رسیدهاست تا به دو هیات مذاکرهکننده صلح دولت و طالبان کمک کند هرچه سریعتر روی نقشهراه صلح این کشور توافق کنند.
او پیشتر در توییتی گفته بود که برای جلب حمایت منطقه ابتدا به آنکارا و سپس به دوحه میرود. دوحه در دو سال گذشته خانه دوم آقای خلیلزاد بودهاست که برای موفقیت روند صلح افغانستان تلاش میکند.
اما این بار آقای خلیلزاد با بیم و امید به دوحه میرود تا ماموریتی را که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به شانههایش گذاشتهاست به پایان برساند.
او حالا تنها ۴۵ روز دیگر فرصت دارد تا نقشهراه صلح افغانستان را نهایی و اعلام کند که جناحهای اصلی منازعه این کشور به پیمان تاریخی صلح رسیدهاند. در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جو بایدن دموکرات برنده شد و قرار است در ۲۰ ژانویه قدرت را رسما تحویل بگیرد. تا آن زمان، دولت جمهوریخواه دونالد ترامپ آخرین تلاشش را برای نوشتن فصل آخر طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا در پای کارنامه خود به خرج خواهد داد.
اما بهرغم دشواریها، سنگلاخها و تاخیرها طرح صلح خلیلزاد برای افغانستان گام به گام عملی شدهاست.
او ابتدا توانست آمریکا و طالبان را به توافق برساند. پس از آن، زمینه رهایی ۵ هزار زندانی طالبان را فراهم کرد. باز هم طبق برنامه توانست طالبان و هیات دولت جمهوری اسلامی افغانستان را پای میز مذاکره در دوحه بکشاند. در کابل هم اداره روند صلح را به عبدالله واگذار کرد و او بالاخره توانست کمیته رهبری شورای عالی مصالحه ملی را شکل داده که ماموریت اصلی آن تایید نقشهراه مذاکرات صلحی است که در دوحه تدوین خواهد شد.
از سوی دیگر، مذاکرات بینالافغانی دوحه که سه ماه طول کشید چندبار تا مرز ناکامی پیشرفت اما طرفها زیر فشار خلیلزاد، آمریکا و متحدانش سرانجام به اساسیترین مساله یعنی قاعده بازی مذاکرات توافق کردند.
این بار که خلیلزاد به دوحه میرود یک مساله بیش از پیش روشن شدهاست: همه قاعده بازی را قبول دارند و اکنون زمانش است که بر سر موضوعات مذاکرات چانهزنی کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
منابعی که با آقای خلیلزاد در تماسند، میگویند او این بار مطمئن است که میتواند گره مشکل افغانستان را باز کند.
با تمام اما و اگرها گره اصلی در دو مساله است. طالبان خواهان تغییر حکومت است تا بازگشت خود به جامعه افغانستان را توجیه کند و خواست اصلی دولت افغانستان هم برقراری آتشبس دايمی و سراسری است تا در پرتو آن توافقات بعدی قابلیت اجرایی پیدا کند.
سایر مسائل مانند تقسیم قدرت، انتخابات، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، نقش آمریکا و تعهدات بعدی دو طرف میتواند در نقشهراه صلح گنجانیده شده و با ضمانت قدرتهای بانفوذ مانند پاکستان، عربستان سعودی، اتحادیه اروپا و آمریکا گام به گام عملی شود.
بهنظر میرسد همه چیز در ذهن آقای خلیلزاد و روی کاغذ مشخص است. اگر طالبان واقعا به فکر انحصار قدرت از راه زور نباشد و آماده پذیرش تغییرات در کشوری باشد که ۲۰ سال متحد نزدیک آمریکا بودهاست و بتواند بهدور از عوامل خارجی تصمیمگیری کند، ذوقزدگی آقای خلیلزاد بیدلیل نیست.
اما اگر اول طالبان و بعد سایر جناحهای سیاسی به روند صلح افغانستان به عنوان فرصتی برای وقتکشی نگاه کنند و زمان بگذرد و قدرت از دونالد ترامپ به جو بایدن انتقال پیدا کند و افق روشن توافق صلح در افغانستان از دست برود، خطر واقعی جنگ بزرگتر که مانند سوریه ابعاد نیابتی نیز خواهد داشت، افغانستان را تهدید میکند.