تصویر مبالغه‌آمیزی که از پیامدهای حذف فخری‌زاده ارایه می‌شود

تهران در بحبوحه قتل چهار دانشمند هسته‌ای، مذاکرات محرمانه با واشینگتن را آغاز کرد

در صورتی که تصمیم مذاکره اتخاذ شود، حذف سلیمانی یا فخری‌زاده مانعی در راه آن نخواهد بود-ATTA KENARE / AFP

کشته شدن محسن فخری‌زاده که به او لقب «پدر برنامه‌های هسته‌ای» جمهوری اسلامی را داده‌اند، از نگاه برخی ناظران سنگ‌اندازی گروه‌های مخالف مذاکره ایران و آمریکا است که نمی‌خواهند «تهران و واشینگتن به توافق برسند» و «برجام احیا شود».

طبق این نظریه، همانگونه که حذف قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس در حمله هوایی نیروهایی آمریکایی در عراق، «مانع انجام مذاکرات بین تهران و واشینگتن» شد، کشته شدن فخری‌زاده نیز «قدرت مانور جو بایدن،‌ رئیس‌جمهور منتخب آمریکا در مذاکره با تهران را محدود و دست مذاکره‌کنندگان ایرانی را می‌بندد».

در حالی که این اقدام می‌تواند همزمان هشداری به دولت جدید آمریکا و مقامات تهران محسوب شود، اصل پرهیز جمهوری اسلامی از توافق با دولت دونالد ترامپ به دلیل کشته شدن سلیمانی، یا تصویر مبالغه‌آمیزی که از تاثیر کشته شدن فخری‌زاده بر مذاکره‌های احتمالی ایران و آمریکا ارایه می‌شود، مورد تردید است.

آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی از همان روزهای نخست ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، سیاست «نه‌جنگ، نه‌مذاکره» با دولت او را با رمز عبور «صبر استراتژیک» بنیان نهاده بود. در توضیح دلایل این رویکرد، علاوه بر موقعیت ایران پس از اجرای برجام، در منطقه و در ارتباط با کشورهای اروپایی، می‌توان به ویژگی‌های شخصیتی و به خصوص ادبیات ترامپ در خطاب قرار دادن مقامات تهران اشاره کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از همین‌رو، نه دولت حسن روحانی توانست از طریق احیای مذاکرات با آمریکا، سرمایه سیاسی خود را حفظ کند و نه میانجی‌گری‌ها از جمله ملاقات نخست‌وزیر ژاپن با رهبر جمهوری اسلامی، توانست تغییری در این رویکرد ایجاد کند.

اکنون با چشم‌پوشی از این سابقه،‌ پرهیز از مذاکره با دولت ترامپ به نقش مستقیم او در کشته شدن سلیمانی نسبت داده می‌شود.

تجربه نشان داده در صورتی که تصمیم مذاکره اتخاذ شود، پروژه‌هایی که برای حذف چهره‌های کلیدی در جمهوری اسلامی انجام شده، در حاشیه قرار می‌گیرند و مانعی در راه انجام مذاکره نخواهند بود. برای بررسی این سناریو می‌توان یک دهه به عقب بازگشت:

رایزنی‌های محرمانه بین نمایندگان ایران و آمریکا در ویلای شخصی سلطان قابوس (پادشاه فقید عمان) در مسقط که در دولت روحانی در چارچوب مذاکرات هسته‌ای رسمی شد، در آبان ۱۳۹۰ آغاز شد و تا اسفند ۱۳۹۱ ادامه داشت.

در بازه دوساله قبل از شروع مذاکرات محرمانه در عمان، حتی سه ماه قبل و بعد از تبادل نخستین پیام‌ها (روایت علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی از تبادل پیام‌ها در آبان ۹۰) چهار دانشمند هسته‌ای شامل، مسعود علی‌محمدی (۲۲ دی ۸۸)، مجید شهریاری (۸ آذر ۸۹)، داریوش رضایی‌نژاد (۱ مرداد ۹۰) و مصطفی احمدی‌روشن (۲۱ دی ۹۰)، در عملیاتی که هنوز حقایق آن به‌طور کامل روشن نشده، کشته شدند.

اما مذاکرات تهران و واشینگتن پشت درهای بسته ادامه یافت و در نهایت برجام به دست آمد.

پنجم بهمن ۱۳۹۸؛ سه هفته پس از کشته شدن قاسم سلیمانی (۱۸ دی) در حمله پهپادی نیروهای آمریکایی در عراق؛ محمدجواد ظریف از مذاکره با آمریکا سخن گفت. وزیر امور خارجه ایران به هفته‌نامه اشپیگل گفت: «من هرگز احتمال را رد نمی‌کنم که افراد رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیت را به رسمیت بشناسند. برای ما فرقی نمی‌کند چه کسی در کاخ سفید نشسته است. دولت ترامپ می‌تواند گذشته‌اش را اصلاح کند، تحریم‌ها را برداشته و به میز مذاکره بازگردد.»

دلیل انجام نشدن این مذاکرات بیش از اینکه به نقش آمریکا و دولت ترامپ در حذف سلیمانی مربوط باشد، به سیاست تعریف شده رهبر جمهوری اسلامی و رقابت‌های جناحی بر سر مذاکره با «شیطان بزرگ» ارتباط داشت. رقابت‌هایی که ظریف در مصاحبه اخیر با «انتخاب» به روشنی به آنها اشاره می‌کند و از «گرا»هایی سخن می‌گوید که «برخی دوستان» به آمریکا می‌دهند.

ظریف در این مصاحبه به نام و پایگاه فکری «دوستانی» که به آمریکا پیام همکاری می‌دهند، اشاره نمی‌کند، اما از مجموع اظهارات او اینگونه بر‌می‌آید که باوجود کشته شدن سلیمانی، دو یا چند گروه در ساختار جمهوری اسلامی برای مذاکره با «عامل حذف» فرمانده سابق نیروی قدس، با هم در حال رقابت بوده و هستند.

رقابتی که به نظر نمی‌رسد کشته شدن فخری‌زاده، آن را متوقف کند، یا اجرای تهدید خروج از پیمان منع اشاعه هسته‌ای، شانس پیروزی در آن را به صفر برساند.