مسعود پزشکیان روز شنبه ۲۰ اردیبهشت از وزارت جهاد کشاورزی دیدار کرد. این دیدار که با ادعای رسیدگی به مشکلات کشاورزان صورت گرفت، بار دیگر این پرسش را در فضای عمومی و رسانهای پررنگ کرد که چرا رئیس دولت چهاردهم بهجای گفتوگو با نمایندگان جامعه کشاورزان و شنیدن مطالبات آنان، تنها به بازدید از ساختمان وزارتخانه بسنده کرده است.
کشاورزی ایران طی سالهای اخیر درگیر بحرانهای پیاپی شده است، بحرانهایی که نهتنها معیشت میلیونها نفر را تهدید میکند، امنیت غذایی کشور را نیز در معرض خطر قرار داده است.
مدیریت ناکارآمد آب و خشکسالیهای گسترده، افزایش بیسابقه قیمت نهادههای کشاورزی، و انبوهی دیگر از مشکلات نیز بر دوش این بخش مهم اقتصاد ایران سنگینی میکند.
طبق گزارش زمستان ۱۴۰۳ مرکز پژوهشهای اتاق ایران، تغییرات اقلیمی سالانه حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان خسارت به بخش کشاورزی وارد میکند. در این گزارش هشدار داده شده است که با ادامه این روند، تا سال ۱۴۱۰ مجموع زیانهای واردشده به کشاورزی کشور به ۳۰ هزار میلیارد تومان خواهد رسید.
افزایش هزینهها، کاهش تولید
یکی از مهمترین دلایل کاهش بهرهوری در بخش کشاورزی، کاهش ۳۵ درصدی منابع آب سطحی در استانهایی چون خوزستان و فارس عنوان شده است، کاهشی که به گفته کارشناسان، سطح بهرهوری کشاورزی را تا ۱۸ درصد کاهش داده و هزینه احیای زمینهای زراعی را به سالانه ۱۰ هزار میلیارد تومان رسانده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این وضعیت در حالی است که دولت بارها وعده اجرای الگوی کشت مکانیزه و بهروز را داده، اما برای تحقق آن امکانات زیرساختی، تسهیلات مالی و تجهیزات لازم را فراهم نکرده است. مسئولان وزارت جهاد کشاورزی نیز که مدعی تشویق کشاورزان به مکانیزه کردن کشت شدهاند، نمیگویند افرادی که اکنون در تامین بذر، کود و آب دچار مشکلاند چگونه باید هزینه تکنولوژیهای نو را بپردازند.
ضمن آنکه در چهاردهمین جلسه کمیسیون کشاورزی، دام و طیور اتاق مشهد در بهمنماه سال گذشته، اعلام شد که تنها در ۹ ماه نخست سال ۱۴۰۳، بیش از ۳۵ هزار میلیارد ریال خسارت ناشی از قطع برق به بخش کشاورزی وارد شده است. این در حالی است که نهادهای دولتی هیچ پاسخ روشنی برای جبران این خسارات ارائه نکردهاند.
گران شدن نهادهها؛ سم و کود چهار برابر شد
یکی از موضوعات پرچالش در سال گذشته، چهار برابر شدن قیمت کود و سم کشاورزی در ماههای پایانی سال بود. کشاورزان در گفتوگو با رسانهها تاکید کردند که علاوه بر افزایش قیمت، کیفیت این نهادهها نیز بهشدت کاهش یافته است.
یک کشاورز گفت: «پیشتر برای یک قطعه زمین یک واحد اوره استفاده میکردم و نتیجه میگرفتم، اما حالا با پنج واحد هم همان نتیجه را نمیگیرم. کیفیت بهشدت پایین آمده است.» برخی از کشاورزان معتقدند این وضعیت با هدف کاهش انگیزه زراعت و باز کردن فضا برای واردات محصولات خارجی سازماندهی شده است.
این ادعا زمانی تقویت میشود که بسیاری از محصولات داخلی مانند سیبزمینی یا حبوبات پس از خرید با کمترین قیمت از کشاورزان، در انبارها یا حتی بهصورت صوری در کشورهای همسایه دپو میشود تا بعدها با بهانه کمبود در بازار زمینه واردات رسمی آنها فراهم شود.
نقش مخرب دلالان و واسطهها
گسترش فعالیت دلالان یکی از اصلیترین گرههای کور بازار کشاورزی ایران است. این گروهها محصولات را به پایینترین قیمت از کشاورز میخرند و با قیمتهای چندبرابری در بازار میفروشند. نبود سامانههای کارآمد برای اطلاعرسانی قیمتها، ضعف در شبکه توزیع و نبود سیاستهای حمایتی برای حذف واسطهها باعث شده است که کشاورزان از سود واقعی تولید خود بیبهره بمانند.
دلالی و وجود حلقههای رانت باعث شده است که دولتها نیز در مقابل آنها عقبنشینی کنند و در عمل راه برای واردات بیرویه و کسب سودهای میلیاردی برای برخی گروههای خاص هموارتر شود.
یکی دیگر از مشکلات ساختاری در بخش کشاورزی ایران، خردهمالکی و پراکندگی زمینهای کشاورزی است. دارندگان زمینهای کوچک عملا امکان استفاده از فناوریهای نوین را ندارند و همین موضوع باعث شده بهرهوری در این اراضی بهشدت پایین باشد. به دلیل نبود زیرساختهای مالی و حمایتی، تجمیع و یکپارچهسازی زمینها نیز عملا ناممکن شده است.
اعتماد ازدسترفته؛ کشاورزان و دولت
وعدههای عملنشده، تاخیر در پرداخت خریدهای تضمینی، پرداخت نشدن تسهیلات، نبود منابع برای یارانههای حمایتی، بیتوجهی به صادرات محصولات مازاد و توسعهنیافتگی صنایع تبدیلی، مجموعهای از عواملیاند که باعث شدهاند بخش بزرگی از کشاورزان به دولت بیاعتماد شوند. این بیاعتمادی تعامل دولت و جامعه کشاورزی را به حداقل رسانده و مسیر اصلاحات را دشوار کرده است.
همچنین فرسایش خاک و پدیده فرونشست زمین از دیگر تهدیدهای جدی در حوزه کشاورزی است. در بسیاری از مناطق ایران شدت این فرایندها به حدی رسیده است که زمینهای زراعی بهکلی از چرخه کشت خارج شدهاند. با این حال، سیاستگذاری برای کنترل این بحران زیستمحیطی همچنان پراکنده، کند و غیرکارشناسی است. بسیاری عقیده دارند به دلیل نبود برنامه و منابع کافی دولت عملا کار در این حوزه را به حال خود رها کرده است.
ضمن آنکه بهرغم نیاز فوری به استفاده از فناوریهای نوین در کشاورزی، واقعیت این است که این گذار بدون حمایت مالی، زیرساختی و آموزشی دولت ممکن نیست. کشاورزانی که در تامین ضروریترین نهادهها با مشکل روبهرو هستند، هرگز قادر نخواهند بود بهتنهایی مسیر نوسازی شیوههای زراعت را طی کنند.
دولت هم اگر بهواقع خواهان اصلاح الگوی کشت است، باید ابتدا امکان تحقق آن را فراهم کند. این شامل ارائه تسهیلات مالی، تجهیزات مدرن با قیمت مناسب، آموزش، تضمین خرید محصولات، مدیریت قیمتگذاری و حذف واسطهها است.
یک صنعت کهن در مسیر زوال
بخش کشاورزی ایران، که قرنها در تامین امنیت غذایی و اشتغال نقش اساسی ایفا کرده است، اکنون با بحرانی بیسابقه دستوپنجه نرم میکند. فرزندان بسیاری از خانوادههای کشاورز ترجیح میدهند زمینهای پدری را بفروشند یا تغییر کاربری دهند، چراکه کشاورزی در شرایط موجود دیگر توجیه اقتصادی ندارد.
در چنین وضعی، تنها راه باقیمانده برای احیای کشاورزی ایران، بازگشت به گفتوگو با جامعه کشاورزان، اعتمادسازی دوباره و سرمایهگذاری گسترده در این بخش است، و بیتوجهی به این ضرورت، نتیجهای جز تعمیق بحران و وابستگی بیشتر کشور به واردات محصولات غذایی نخواهد داشت.